بهترین مکان ها برای حلقه زدن با یک کتاب خوب - به گفته نویسندگان

آیتم های مرتبط

قفسه کتاب سفید همراه با کتاب و اشیا ass متنوع در قفسه ها قفسه کتاب سفید همراه با کتاب و اشیا ass متنوع در قفسه ها اعتبار: ویلیام آبرانویچ

1

این در یک صندلی عتیقه ای است که پدر و مادرم سالها پیش ، روی عرشه پشت من به من هدیه داده اند. خیلی گرم است که در بخش تابستان استرالیا زیر آفتاب بنشینم اما در زمستان هوا گرم است و وقتی از هر آنچه در صفحه روی می دهد نگاه می کنم ، می توانم یک آسمان آبی ، یک پارک پر از درختان ، و مشغله بسیاری از پرندگان است.

- اشلی هی ، همسر Railwayman

دو

من در یک آپارتمان تنگ با یک کودک نوپا آوازی و یک کودک در راه زندگی می کنم ، بنابراین تمام تلاشم را برای بیرون از خانه انجام می دهم. من به هرجایی که کاملاً ساکت و ساکن باشد و در آن ماهی قرمز خرد شده نباشد ، اقرار خواهم کرد ، اما هیچ چیز کتابخانه ای زیبا را شکست نمی دهد. مکان فعلی من دارای صندلی های روکش بزرگ ، دیوارهای چوبی و قفسه های پر از کتاب است. خوانندگان احساس می کنند که در خانه خود هستند (و یک ماهی قرمز در چشم دیده نمی شوند!).

- کریستینا الجر ، این برنامه نبود

3

ما در خانه خود این اتاق خالی از سکنه را داریم که در اصل یک اتاق نشیمن رسمی است. وقتی که ما به خانه منتقل شدیم ، من اصرار کردم که یک دیوار را با کتاب صف بکشیم و آن را کتابخانه می نامیم. هیچ صورتحساب یا روزنامه ای روزمره مجاز نیست. مطمئناً ، وقتی بچه ها آنجا هستند ، کتاب من به عنوان حلقه کشتی ، ستاره مرگ و دویدن سگها مهتابی است. اما در عرض نیم ساعت دزدیده شده ، فضای من به من اجازه می دهد زندگی روزمره را رها کنم و در دنیای دیگر کاملا گم شوم.

—M.J. پولن ، پیمان ازدواج

4

مبل دوست داشتنی من. قهوه در دسترس است. تلفن نیست موسیقی مهم است ، چه از بلندگوها و چه از هدفون های تنها من. اوه ، و آب از آنجا که سرمایه گذاری در یک داستان نوعی تمرین است ، نه فقط نوعی که به اسپندکس نیاز دارد.

- کارولین کپنس ، اجساد پنهان

5

با سه بچه شلوغ ، با حوله های آنها بالش درست می کنم و در هنگام شنا در استخر می خوانم. این یک ساعت تضمین شده خواندن است و هوس آب و بوی کلر باعث آرامش من می شود.

AdeSadeqa Johnson ، خانه دوم از گوشه

6

این در اتاق نشیمن است ، روی نیمکت یا روی صندلی راحت ، اما در کنار خانواده من ، همچنین مشغول خواندن است. چیزی بسیار مسالمت آمیز وجود دارد ، در مورد چهار نفر از ما دور یک اتاق نشسته ایم ، تلویزیون خاموش است ، هر کدام در کتاب خود گم شده اند ، اما همه از طریق این عشق مشترک به هم متصل شده اند.

- سالی کریستی ، خواهران ورسای

7

ایوان جلوی من در تابستان خنک و در پاییز گرم است. بعضی اوقات زنبورهای نجاری در بهار بو می کشند ، اما راکت های تنیس برای همین است. من سه فصل در سال ، در این ایوان آفتابی و انشعاب کشیده ام و منظره ای از جهان در حال گذر و دنیای کوچکتر در دستانم است. گاهی اوقات آنجا می خوابم ، گونه ای روی صفحه گچ می خورم و البته آن موقع است که بهترین آرزوها را می کنم.

- الیزابت ایگان ، پنجره ای باز می شود

8

در حال حاضر نقطه مورد علاقه من مبل افتاده جلوی شومینه است ، شوهرم روبروی من و اسقف سگ در زیر پایش. شکلات داغ و کلوچه وجود دارد و نینا سیمون استریو است. کولاک بیرون است. و ما در داخل ، ایمن و گرم و در حال خواندن هستیم. سعادت

- لوئیز پنی ، سری بازرس رئیس Gamache

9

من از آلاسکا می آیم. جایی که می توانید نفس خود را هنگام بیدار شدن از زیر انبوهی از روتختی های زیر و بالش های پر غاز مشاهده کنید ، بنابراین منطقی است که خواندن در رختخواب جای من است. سعی خواهم کرد تا زمانی که ممکن است در لباس خواب فلانوم بمانم. من عاشق پتوهای دستبافتی هستم که مرا به یاد کسی می اندازد ، بنابراین احساس می کنم دوستی در حال خواندن با من است. قهوه همیشه لازم است - اما اگر غروب دور بیفتد ، من به یک لیوان شراب نه نمی گویم.

- بانی-سو هیچکاک ، بوی خانه های افراد دیگر

10

روی مبل لوکس کنار پنجره ای که نمایی از دریاچه سیاتل واشنگتن را به نمایش می گذارد. این در Grand Central (اتاق نشیمن ما) است ، بنابراین ، هیچ خلوتی - اما خانواده شیرین من به قانون شناخته شده جهانی که مادر در حالی که پتو و کتاب روی پهلو روی پهلو می خورد ، پایبند هستند ، همه ما بسیار مراقب هستیم که او را تنها بگذاریم .

- جنیفر لانگو ، تا این Pointe

یازده

قبل از ساعت 8 صبح روز شنبه در شهر نیویورک است ، زیرا در آن زمان است که تمام گوشه هایی که به طور معمول دیده نمی شوند زنده می شوند - به خصوص کافه های کوچک که معمولاً پر از برانچ است. بهترین لوازم مطالعه یک چای داغ داغ اضافی و یک کلوچه غول پیکر است.

- کاترین لاول ، دیوانه طبقه بالا

12

وقتی من در یک بعد از ظهر خواندن خوشم می آید ، سه چیز قابل بحث نیستند: راحتی ، نور خوب و آرامش. وقتی کودک بودم ، این چیزها را در کلاهبرداری یک درخت سیب در حیاط خانه مان پیدا کردم - اگرچه بخشی از این جذابیت باید ناشی از خواندن لورا اینگالز وایلدر باشد. راحتی جسمی آن اکنون از من فرار می کند ، اما من آن زمان کوچک بودم و ممکن است کاملا راحت در شیار یک درخت جا بیفتم.

- باربارا دلینسکی ، نقشه ها

13

من همیشه با یک میلیون بالش و شال ترمه مادرم (بالای 60 سال) در تختم بوده ام. به عنوان یک دختر کوچک او مرا در آن قرار می داد و می خواند و من با صدای او به یک دنیای جادویی جدید سفر می کردم.

- M.J. رز ، جادوگر غمهای نقاشی شده

14

این جایی است که منظره ای از دریا ، یک لیوان شامپاین در یک دست و یک رمان در دست دیگر. شن و ماسه می تواند سفید یا خاکستری یا طلایی باشد. آب می تواند آرام و گرم یا شکننده و خاکستری باشد. من اهمیتی نمی دهم من فقط دوست دارم صدای اقیانوس را که در زیر کلماتی که می خوانم می دود ، بشنوم.

- کریستین هانا ، بلبل

پانزده

در 6 عصر. در یک صندلی حصیری در اتاق نشیمن من. همه چراغ ها را روشن می کنم چون دوست دارم خیلی روشن باشد و برای خودم یک فنجان قهوه درست کنم. بهترین قسمت در مورد مراسم من این است که بعد از خالی شدن جام ، آن را نگه دارم. من گرمی که در دستانم است را دوست دارم و همچنین مانع بلند شدن و انجام کار دیگری می شود.

- آنیتا هیوز ، جزیره ای در دریا