مشکلات مالی سایر افراد در حلقه شما نیز می تواند به مشکلات شما تبدیل شود. این مسئله ای است که گریس 46 ساله (نام واقعی او نیست) با آن مواجه است. او پس از سالها کمک به خواهر و برادر و والدینش با وامها و هدایایی که هرگز بازپرداخت نمیشوند، تلاش میکند تا خانه مالی خود را مرتب کند - و این به معنای محدود کردن مقدار کمکی است که ارائه میکند.
گریس میگوید: «برادر و خواهرم قبلاً در 20 سالگی اعلام ورشکستگی کرده بودند و والدینم دو بار این کار را انجام داده بودند. بنابراین بسیاری از پولهای من، بهویژه در چند سال گذشته، این بوده است که خانواده از من قرض گرفتهاند و سپس به من بازپرداخت نکردهاند. و ما در مورد پول زیادی صحبت می کنیم که من توان پرداخت آن را ندارم. من در مورد آن خیلی گریه کردم، زیرا، می دانید، خوب، اینها اعضای خانواده من هستند، می دانید، و می خواهید از آنها حمایت کنید.
از زمانی که گریس از نظر مالی آنها را قطع کرد، اختلافات زیادی در خانواده او وجود داشت. او میگوید: «من واکنش شدید و خشم زیادی دریافت میکنم.
بنابراین چگونه از امور مالی خود محافظت می کنید و روابط خود را حفظ می کنید؟ مساله این است پول محرمانه میزبان استفانی اوکانل رودریگز با مارشا بارنز، مددکار اجتماعی مالی و بنیانگذار Finance Bar عکس گرفت. و بارنز پیشنهاد کرد که تعیین مرزهای صادقانه اولین قدم بزرگ است. این بدان معناست که به آنها بفهمانید که چرا به طور ناگهانی قادر به انجام کارهایی که در گذشته انجام داده اید نیستید. وقتی به دوستان و خانوادههایمان دلایلی میدهیم که چرا کارهایی را که انجام میدهیم انجام میدهیم، به ما این امکان را میدهد که بگوییم فقط نمیخواهیم با شما بیرون برویم یا فقط نمیخواهیم با شما بیرون برویم. بارنز می گوید: «پول دارم». ما دلیلی پشت آن داریم.
اگر او همچنان میخواهد به خانوادهاش کمک کند، شاید حد و مرزش این باشد: «من فقط میتوانم با این مقدار پول به شما کمک کنم. بگذارید آنچه را که یاد گرفته ام به شما یاد بدهم زیرا بعد از این دیگر نمی توانم آن را انجام دهم. و این احساس خوبی نخواهد داشت - اما اگر نه، تبدیل به یک دایره تکراری می شود.
- مارشا بارنز، مددکار اجتماعی مالی و بنیانگذار Finance Bar
بارنز و اوکانل رودریگز پیشنهاد میکنند که به دنبال حلقههای حمایتکننده دیگری مانند همکاران، گروههای رسانههای اجتماعی یا دوستان باشید، جایی که گریس بتواند افکار و احساسات خود را به اشتراک بگذارد و در حین حرکت به سمت آینده مالی قویتر، و امیدواریم که یک رابطه محکم از او حمایت کند. با خانوادهاش که به این دلیل نیست که بودجهاش برای حمایت از آنها زیادهروی میکند.
و گریس باید با این واقعیت صلح کند که باید این مرزها را برای محافظت از آینده مالی خود و دخترش ایجاد کند. بارنز میگوید: «ما باید صادق باشیم و مایل باشیم که میزبان داستان مالی، سفر و آرامش خود در مورد پولمان باشیم.»
قسمت این هفته را ببینید پول محرمانه من نمی توانم به خانواده ام وام بدهم. چگونه می توانم مرزها را تعیین کنم؟ - برای اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی تعادل بین تعهدات خانوادگی و تعهدات مالی. پول محرمانه در دسترس است پادکست های اپل ، آمازون ، Spotify ، پخش کننده FM ، دوخت ، یا هر جا که به پادکست های مورد علاقه خود گوش می دهید.
_____________
رونوشت
کریستینا: واقعاً در مورد پول صحبت نمی شد زیرا در آن زمان بر اساس آن بود که آیا ما غذا روی میز داریم؟ آره. آیا ما خانواده خود را با هم داریم؟ آره. آیا همه ما سالم هستیم؟ آره .
امیلی: من همیشه بیش از حد مسئولیت پذیرفته ام. بخشی از رابطه من که در حال تکامل است این است که من فقط سعی می کنم در مورد شبیه بودن بهتر باشم، در واقع این پول من است و می توانم آن را نگه دارم و همیشه آن را خرج دیگران نکنم یا اصلاً خرج نکنم.
استفانی اوکانل رودریگز: این Money Confidential است، پادکستی از Kozel Bier درباره داستانهای پول، مبارزات و اسرار ما. من میزبان شما، استفانی اوکانل رودریگز هستم و امروز با یک مادر مجرد 46 ساله از شمال آریزونا صحبت می کنیم که گریس را صدا می زنیم - نه نام واقعی او.
رحمت: من در خانواده ای بزرگ شدم که بسیار فقیر بود. بنابراین پدرم وزیر بود و همچنین پدر و مادرم مبلغ هستند.
هرگز در مورد پس انداز یا نگاه کردن به آینده به من آموزش داده نشد. تقریباً مثل این بود که باید کار می کردی تا زمانی که دیگر نمی توانستی کار کنی. و بعد وقتی 10 ساله شدم پدرم مریض بود. و خیلی سریع ما از طبقه متوسط رو به پایین به سطح فقر رسیدیم.
بنابراین ما خانه خود را از دست دادیم، مجبور شدیم حرکت کنیم. مادرم مجبور شد چندین شغل مختلف کار کند. پدرم از کار افتاد و بعد مجبور شدند چند بار اعلام ورشکستگی کنند. و از طریق آن فرآیند، من یاد گرفتم که هیچ کس واقعاً چیزی به شما نخواهد داد.
شما باید واقعاً سعی میکردید آنچه را که میتوانید پسانداز کنید، اما من واقعاً فکر نمیکنم معنی آن را میدانستم غیر از کار کردن مانند پنج، شش شغل مختلف و تلاش برای پسانداز کردن، اما من رابطه خوبی با اعتبار نداشتم زیرا آنها کارتهای اعتباری که بیشینه شده بودند.
و می دانی، برادر و خواهر من نیز چنین کردند. بنابراین این یک رابطه بسیار نادرست با پول بود.
استفانی اوکانل رودریگز: علیرغم آن رابطه نادرست با پول، گریس حدود سه سال پیش نقطه عطفی داشت.
رحمت: فقط خسته بودم من بالای 40 سال داشتم و واقعاً از این همه خسته شدم. برادر و خواهرم قبلاً در بیست سالگی اعلام ورشکستگی کرده بودند و پدر و مادرم دو بار این کار را کرده بودند. گفتم، میدانی، من واقعاً باید بفهمم که چگونه بودجه داشته باشم، چگونه پسانداز کنم، چگونه از بدهی خلاص شوم، چگونه بتوانم چیزهایی را که واقعاً میخواستم، بپردازم.
استفانی اوکانل رودریگز: و چه منابعی را هنگام شروع ساختن آن محور پیدا کردید؟
رحمت: به اندازه کافی عجیب، من در اینستاگرام بودم و انواع مختلفی از سایت ها را در مورد نحوه ذخیره کردن جستجو می کردم.
وقتی برای اولین بار شروع کردم به شدت می ترسیدم زیرا نمی دانستم از کجا شروع کنم. و خیلی از اینها به خاطر سنم بود، چون وقتی واقعاً شروع به نگاه کردن کردم، می دانید، من 42، 43 ساله بودم و می ترسیدم چون خوب است، من در چهل سالگی هستم و بله، من کمی دارم. پس انداز و بله، من 401k خود را در محل کار دارم، اما می خواهم، خدای من، اگر فردا بمیرم چه؟
من نمی خواهم این همه بدهی یا چیزی شبیه آن را داشته باشم. پس آره. من در ابتدا وارد حالت وحشت زدگی شدم.
فکر می کنم بهترین تصمیمی که گرفتم این بود که به تعاونی اعتبار محلی ام رفتم و گفتم، می دانید، باید آینده مالی خوبی برای خودم و دخترم داشته باشم، به کمک نیاز دارم.
و من مطمئن نیستم چه کار کنم. مشاور مالی از طریق اتحادیه اعتباری، او در واقع نگاهی به 401k من و چیزهایی که از طریق کار من بود انداخت. او مرا نشست و گفت: باشه، میخواهم اول روی پساندازهای اضطراری تمرکز کنی و بعد شروع کنی به پرداخت بدهیات.
و حدود یک سال بعد از حالت پانیک طول کشید تا به نوعی آرام شوم. من شروع به ایجاد یک طرح کردم و در نهایت آخرین کارت اعتباری خود را ماه گذشته پرداخت کردم. من فقط در مورد آن بسیار هیجان زده هستم.
واقعا فکر نمی کردم در این شرایط قرار بگیرم. خوشحالم چون دارم نگاه می کنم و می روم، اوه خدای من، صفرهایی را می بینم که می بینم، می دانید، هزاران دلار یا صدها دلار که بدهکار بودم.
اما هنوز هم این شوک وجود دارد که انگار دارم از بدهی آزاد می شوم. و من تنها کسی در خانواده ام هستم که این کار را انجام داده ام.
همانطور که گفتم ما از پول نیامده ایم. و بسیاری از چیزهایی که ما داشتیم یا مانند اعتبار IOU بود که قرار است از این دوست قرض بگیریم، چیزهایی مانند آن.
من این کار را نکردم، اما آن را میدیدم و میدیدم که در نتیجه روابط حتی در خانوادهام فرو میپاشد.
بنابراین بسیاری از پول من به خصوص در چند سال گذشته قرض گرفتن خانواده از من و عدم بازپرداخت من بوده است.
و در حالی که در نهایت مانند یک هدیه است، من حدس میزنم بیشتر شبیه هدیهای باشد، میدانی، هی، من به تو مدیونم، میخواهم تو را بگیرم، اما بعد از آن هیچ اتفاقی نمیافتد. و ما در مورد پول زیادی صحبت می کنیم که من توان پرداخت آن را ندارم، که بخشی از بدهی بود که من نیز داشتم پرداخت می کردم.
بنابراین، وقتی با آنها در مورد سفر مالیام صحبت میکردم که واقعاً میخواهم بدون بدهی باشم و این به معنای نگرفتن ماشینهای شیک، مانند این مکان بزرگ، انجام ندادن این کار، نرفتن به این سفرهای بزرگ بود.
این تبدیل به محل اختلاف بزرگی با خانواده من شده است، به نظر می رسد آنها نمی دانند چرا من در این سفر هستم.
وقتی به آنها می گویم، هی، این کاری است که برای انجام آن باید انجام دهم. آنها این را نمی فهمند، می دانید که من بدهی کارت اعتباری ندارم و از این بابت عصبانی هستند.
و بعد وقتی میخواهند پول قرض کنند و من میگویم، خوب، میدانی، فعلاً نمیتوانم این کار را انجام دهم، زیرا نمیخواهم به این وضعیت بد برگردم.
من سعی می کنم مراقب دخترم و چیزهایم باشم. خب، پس من با واکنش و عصبانیت زیادی مواجه می شوم، می دانید، خوب، شما فقط یک مادر مجرد هستید و یک دختر دارید و حال شما خوب است. و بنابراین شما باید بتوانید فقط این را به ما بدهید. و بنابراین به جایی می رسد که ما زیاد در مورد جایی که در آن هستم صحبت نمی کنیم و بسیار خسته کننده است.
استفانی اوکانل رودریگز: نظرسنجی 2019 دریافتند که 60 درصد از آمریکایی ها با قرض دادن به دوستان یا اعضای خانواده به آنها کمک کرده اند و انتظار دارند که بازپرداخت شود. اما از این 60 درصد، 37 درصد گزارش از دست دادن پول و 21 درصد گفتند که رابطه آنها با وام گیرنده آسیب دیده است.
رحمت : مامان من 77 سالشه و پولش بهتره. اما او در قایق مشابهی است که من در آن بودم، می دانید، ما اعضای خانواده داریم، برادر و خواهرم، به خصوص که از کارت های ما درخواست می کنند یا قرض می گیرند یا فقط می گیرند. به همین دلیل است که مجبور شدم چندین بار کارت و شماره و رمز عبور خود را تغییر دهم تا دسترسی نداشته باشند.
بنابراین در درجه اول به این میرسد که من با مادرم گفتگوی پولی داشته باشم و سپس اساساً آن را مخفیانه داشته باشم.
استفانی اوکانل رودریگز: نمیدانم وقتی با خانوادهتان سر و کار دارید، به انواع خاصی از حد و مرزها دست پیدا کردهاید یا سعی کردهاید با آنها ارتباط برقرار کنید و چگونه مورد استقبال قرار گرفته است.
رحمت: امسال در ژانویه 2021، به دخترم گفتم و به مادرم گفتم، خوب، باید با برادر و خواهرم و با اعضای خانواده بزرگ در مورد پول مرزی داشته باشم. من خیلی سریع به آنها پول قرض نمی دهم یا به آنها پول هدیه نمی دهم. ما باید در مورد این که برای چیست و چرا صحبت کنیم. و سپس به اعضای خانواده ام گفتم که دیگر قرار نیست وام بدهم. من قرار نبود برای هیچ چیز مشترک امضا کنم. قرار نبود به بانک آنها پول واریز کنم. قرار نبود چیزهایی را در محل زندگی خود بگذارم تا آنها ببرند، زیرا گاهی اوقات آنها فقط می آمدند و وسایلم را می گرفتند و با آن می رفتند و می گفتند خوب، می دانم که شما به این نیاز ندارید و من بیشتر از تو بهش نیاز دارم بنابراین من گفتم که مکان های خاصی ممنوع است. پول من محدود بود. و سخت بوده است. بنابراین وضعیت خوشحال کننده ای نبوده است. مقداری عصبانیت وجود داشته است. من محکم ایستاده ام زیرا در گذشته، زمانی که این اتفاق افتاده و آنها گفته اند که من تسلیم شده ام.
استفانی اوکانل رودریگز: وقتی آنها شخصاً به شما حمله می کنند چه احساسی دارید؟
رحمت: آزاردهنده است من برای این موضوع خیلی گریه کردم، زیرا می دانید، خوب، اینها اعضای خانواده من هستند، می دانید، و می خواهید از آنها حمایت کنید. شما می خواهید آنها از شما در دیدگاه شما حمایت کنند تا آن شخصی باشید که قرار بود باشید. و من فقط در تلاش برای تطبیق پاسخ آنها با مشکل روبرو هستم.
و بنابراین وقتی چنین نظراتی را دریافت می کنم، پاسخ من معمولاً خوب است، به eBay بروید و موارد را بررسی کنید. و در گذشته که قبلا بود، برو چیزها را نگاه کن و چیزی بخر. حتی اگر کوچک باشد سعی کنم حالم را بهتر کنم. و آن وقت حالم بدتر می شود، چون فکر می کنم، خدای من، آن پول تمام شده است.
و من واقعاً به آن نیاز نداشتم. بنابراین اکنون به eBay می روم و آن را ذخیره می کنم مانند، هی، اجازه دهید فقط به این نگاه کنم. اما الان واقعاً این کار را هم نمیکنم. بیشتر اوقات این پاسخ را می گیرم و می روم و گریه می کنم و سپس می روم، می دانید چیست؟ من فقط باید یک کار دیگر انجام دهم، هر چیز دیگری که باشد.
استفانی اوکانل رودریگز: شما گفتید که خانوادهتان چشمانداز شما را قبول نمیکند و این دردناک است، اما آیا احساس میکنید افراد دیگری در زندگی خود دارید که از این دیدگاه جدید حمایت میکنند؟
رحمت: نه واقعا. بنابراین تا حد زیادی احساس شرمندگی می کنم که در ابتدا در موقعیتی قرار گرفتم، که با مردی ازدواج کردم که مرد خوبی نبود. بیا تا بفهمی او هم از نظر پول خیلی بد بود و متأسفانه ما بی خانمان شدیم.
من برای باز کردن با مردم در مورد اینکه از کجا آمده ام، با پولم به علاوه واکنش های منفی که از طرف خانواده ام داشته ام، اکنون در کجا هستم، مشکل دارم. می خواهد در مورد مسائل مالی یا پول یا پس انداز یا هر چیز دیگری با من همسو باشد.
من چند دوست دارم که کمی در مورد پول با آنها صحبت کرده ام، اما وقتی از خانواده نظر می گیرم یا وقتی در شرایط سختی هستم، کسی را ندارم که با آنها تماس بگیرم. گاهی اوقات در یک اتاق تاریک می نشینم و می روم، نمی دانم چرا اینقدر سخت کار می کنم و بعد دوست دارم، خوب، خوب، واقعاً به آینده مالی من و آینده دخترم ربط دارد.
اما گاهی مینشینم و میگویم: خدای من. من واقعاً ای کاش یک نفر دیگر را داشتم که می توانستم به دست بیاورم، می دانید، من در شرایط سختی هستم. و من واقعاً آماده ام که تسلیم شوم.
استفانی اوکانل رودریگز: میپرسم آیا انجمنی را به صورت آنلاین جستجو کردهاید یا پیدا کردهاید؟
رحمت: من دوست ندارم سوالاتم را پست کنم، زیرا به نظر می رسد همه نه تنها از من جوانتر هستند، بلکه از نظر مالی نیز از من فهیم تر هستند. و بنابراین من حتی نمی خواهم سؤالاتم را بپرسم. من نمی خواهم خودم را آسیب پذیر کنم زیرا نمی دانم با آن چه کنم. و من نمی خواهم خاموش شوم. من نمی خواهم آموزش را تعطیل کنم. بنابراین، من آموزش خواهم داد، آموزش خواهم داد، آموزش خواهم داد، و سپس همه چیز را بررسی خواهم کرد و چیزهایی را یادداشت خواهم کرد و به نوشتن و گوش دادن به پادکست ها و چیزهایی از این قبیل ادامه خواهم داد.
استفانی اوکانل رودریگز: تحمل این تنهایی زیاد است، برای اینکه احساس کنید همیشه باید به خودتان تکیه کنید.
نمیدانم که حتی اگر تمرکز مالی نداشت، آیا جامعهای وجود داشت که بتوان به طریق دیگری به آن تکیه کرد، فقط با جنبه احساسی این - اگر احساس مفیدی میکرد؟
رحمت: فکر میکنم میشود، یعنی، احساس میکنم همین الان میخواهم گریه کنم، چون درست مثل این است که، یعنی دیروز این خبر فوقالعاده را در مورد امتیاز اعتبارم دریافت کردم، اما بعد، میدانی، در همان زمان، به نوعی می دانید، من از خانواده ام خبری دریافت می کنم که می خواهند برای این سفر به کالیفرنیا برنامه ریزی کنند، و من نمی توانم این کار را انجام دهم زیرا باید کار کنم و باید زمان استراحت را تعیین کنم و پاسخ آنها این است: 'خب، شما فقط باید مرخصی بگیری چون لیاقتش را داری و من شبیه هستم، اما تو نمی فهمی. من باید این بودجه را در نظر بگیرم. من نمیتوانم این کارها را خود به خود انجام دهم، مگر اینکه بخشی از بودجه من باشد، زیرا بودجه تعطیلات را برای سفر بعدی در نظر میگیرم، نه سفری مانند یکی دو ماه آینده.
در بسیاری از جاها، پاسخ این است که میدانید با خودتان رفتار کنید، یک شراب خوب بخورید یا، میدانید، بیرون بروید و خودتان را با آن پذیرایی کنید، یا این یا هر چیز دیگری را بخرید و احساس بهتری داشته باشید. و من هم نمی خواهم این کار را بکنم.
من می خواهم در سال آینده بدون بدهی باشم. بدون ماشین من دوست دارم قبل از 50 سالگی یک خانه کوچک داشته باشم. دوست دارم تا 55 سالگی بتوانم بازنشسته شوم. من دوست دارم بتوانم انتخابی داشته باشم تا روی برخی از کارهایی که واقعاً دیدگاه من را دارند کار کنم.
من در جامعه مراقبت های بهداشتی کار می کنم، بنابراین یا پزشکی خیابانی یا پزشکان بدون مرز، این چشم انداز همیشه من بوده است. اما انجام این کار سخت است، وقتی مسئولیتهای مالی دارم، خوب، باید بتوانم بفهمم که آیا نیاز به کاهش حقوق دارم یا نیاز به انجام این کار دارم.
و من میخواهم حداقل تا زمانی که به 55 سالگی رسیدم یا در اوایل دهه پنجاهم بتوانم این فرصت را داشته باشم و سپس بتوانم با دخترم و چیزهای دیگر سفر کنم. چون او به تازگی 18 ساله شده است و سال آینده دبیرستان را تمام می کند و می تواند کارهایی را با او و برای او انجام دهد. بنابراین، این دیدگاه من است.
استفانی اوکانل رودریگز: و فکر میکنید چه حسی به شما میدهد که بدهی نداشته باشید و با دخترتان سفر کنید و این کارها را انجام دهید؟
رحمت: من احتمالا همیشه لبخند می زنم و می خندم. من دیگر به سختی این کار را انجام می دهم. فکر می کنم فقط به این احساس آرامش می رسم، که بتوانم نفس بکشم. در نهایت، یک نفس عمیق بکشید و آن را رها کنید و بروید - این همان چیزی است که آزادی احساس می شود، توانایی نفس کشیدن. و اینجا بایست و نفس بکش و احساس نکن که مدام نفس نفس می زنم. یا من مثل عجله، عجله، عجله هستم. من باید این کار را انجام دهم من باید این کار را انجام دهم من باید این را پرداخت کنم من باید این کار را انجام دهم من آن را میخواهم.
استفانی اوکانل رودریگز: با برنامه مالی او، تاریخ بدون بدهی او در چشم انداز و امتیاز اعتباری او در حال افزایش است، گریس در حال حاضر در راه دستیابی به چشم انداز خود برای آینده مالی خود است. اما وقتی خانوادهتان از این دیدگاه حمایت نمیکند یا به مرزهای مالی شما احترام نمیگذارد، رسیدن به مکانی که هم از نظر مالی و هم از نظر عاطفی مفید باشد، سخت است.
بنابراین پس از استراحت، با یک کارشناس امور مالی شخصی در مورد روابط پیچیده در تقاطع خانواده، دوستان و امور مالی صحبت خواهیم کرد - تا شما و عزیزانتان در آینده رابطه خود احساس امنیت کنید، هم از نظر مالی و هم از نظر عاطفی.
مارشا بارنز: با خانواده و دوستانمان، ما اغلب در مورد پول به طور گسترده صحبت می کنیم، حتی در رسانه های اجتماعی.
استفانی اوکانل رودریگز: مارشا بارنز، مددکار اجتماعی مالی و بنیانگذار Finance Bar.
بنابراین ما در مورد مواردی مانند این صحبت می کنیم که دولت با پول چه می کند؟ به کجا وام می دهند، چه کسی پول می گیرد؟ ما میم ها را در شبکه های اجتماعی می بینیم. اگر 50000 دلار داشتید. با این چه خواهی کرد؟
اما ما به ندرت در مورد پول صحبت کنید در چارچوبی که برای ما شخصی است. ما واقعاً نمی خواهیم در مورد پول واقعاً معتبر و شفاف باشیم.
ما عادت کرده ایم بگوییم، می دانی، استفانی، من می توانم این کار را انجام دهم. یا استفانی، من می توانم با شما به اینجا بروم. و بنابراین دوستان ما شروع به ساختن داستان پولی ما از آنچه فکر می کنند ما داریم و سپس برای آنها شخصی می شود.
بنابراین وقتی شروع به ایجاد تغییرات می کنیم و در مورد کاری که انجام می دهیم واقعاً صریح و صادق نیستیم، این رابطه کمی از بین می رود زیرا ما اغلب به این فکر می کنیم که 'من نمی خواهم کسی باشم' مقتصد من نمی خواهم کسی باشم که به عنوان اسکیت ارزان در نظر گرفته می شود. وقتی صحبت از پول به میان میآید، ما برچسبها را روی خودمان قرار میدهیم. چقدر درآمد داریم؟ بخشی از داستان موفقیت من می شود. چه کاری باید انجام دهم؟ کجا زندگی کنم؟ چه چیزی را تجربه کنم؟ همه مانند معیارهای بررسی موفقیت برای خودمان هستند. بنابراین در ذهن خود فکر می کنیم که دوستان و خانواده ما اینگونه به ما نگاه می کنند.
بنابراین، ما کمی از چیزهایی که آنها به دیدن ما یا انجام آنها عادت کردهاند، عقبنشینی میکنیم، میتواند واقعاً مبهم باشد و آن رابطه میتواند کمی تنش ایجاد کند.
استفانی اوکانل رودریگز: پس چگونه می توانیم تغییرات مالی را بدون به خطر انداختن این روابط ایجاد کنیم؟
مارشا بارنز: من قطعاً فکر می کنم که صداقت راه حل است. وقتی از کلمه دوستان - دوستی و خانواده - استفاده می کنیم، اساساً می گوییم اینها افرادی هستند که ما به آنها اعتماد داریم یا باید به آنها اعتماد کنیم. بنابراین، اگر لحظهای در زندگیام داشته باشم که شاید به انتخابهای مالی که انجام دادهام، یا برخی از کارهایی که انجام دادهام، آنقدر افتخار نکنم، اشکالی ندارد. این داستان پول من است. با این حال، اکنون که در سفری برای بهتر شدن هستم، این چیزی است که باید بخواهم با اطرافیانم به اشتراک بگذارم، زیرا در این صورت به آنها کمک می کند. بنابراین من معتقدم که نقطه شروع این است که ما به اندازه کافی باز باشیم تا بگوییم اشکالی ندارد که حقیقت خود را به اشتراک بگذارم.
شاید من فقط باید برخی کارها را متفاوت انجام دهم و با دوستان خود به اشتراک بگذارم و انتظارات خود را از نحوه پاسخگویی آنها نداشته باشم.
استفانی اوکانل رودریگز: من همچنین فکر میکنم گاهی اوقات در مورد آنچه که در حال تغییر آن هستیم باز هستیم، اما لزوماً در مورد اینکه چرا آن را تغییر میدهیم، باز نیستیم.
بنابراین، اگر ناگهان گفت: «اوه، من با بودجهام با تو برای شام بیرون نمیروم» مطمئناً ممکن است کسی از این موضوع ناراحت شود، اما اگر یک قدم به عقب برگردید و بگویید: «این چیزی است که در من میگذرد. زندگی و این دلیل است که من سعی می کنم این تغییرات را ایجاد کنم. شاید این راهی باشد که مردم را با آن دیدگاه جدید برای خودتان آشنا کنید.
مارشا بارنز: درست. چون آن وقت دیالوگ را هم تغییر می دهد. 'فقط نمی خواهم با شما برای شام بیرون بروم' تا 'این چیزی است که من واقعاً باید روی آن کار کنم.'
بنابراین من از صرف برانچ هر آخر هفته یک قدم عقب می نشینم تا بتوانم حسابم را بیشتر باز کنم. یا می دانید، من سعی می کنم به یک ایالت دیگر نقل مکان کنم، بنابراین باید برای هزینه های جابجایی پول پس انداز کنم. وقتی به دوستان و خانوادهمان دلایلی میدهیم که چرا کاری را که انجام میدهیم انجام میدهیم، به ما این امکان را میدهد که بگوییم که فقط نمیخواهیم با شما بیرون برویم یا نمیخواهیم. پول نداری ما دلیلی پشت آن داریم.
استفانی اوکانل رودریگز: من فکر میکنم که این نوع ارتباط مستلزم آسیبپذیری است، اما من فکر میکنم که آسیبپذیری بهویژه دشوار است، زیرا بسیاری از ما در حال حاضر احساس شرمساری زیادی در مورد مسائل مالی خود داریم. بنابراین اضافه کردن آسیبپذیری به آن فقط بار عاطفی است. مردم چگونه می توانند با آن دست و پنجه نرم کنند؟
مارشا بارنز: وقتی مشخص می کنید که اسکریپت پول شما چیست، چگونه در مورد پول فکر می کنید. باشه. من در مورد پول اینطور فکر می کنم. اگر من بفهمم استفانی در مورد پول چه فکر می کند و چگونه او را به فکر پول درآورده است، اکنون کمی رابطه ما را بهتر می فهمم؟
بنابراین اکنون به جلو حرکت می کنیم که شفافیت به ما اجازه می دهد تا در مورد اینکه چرا استفانی این گونه واکنش نشان می دهد بحث کنیم؟ خوب، من می دانم چرا او است. چرا مارشا اینگونه واکنش نشان می دهد؟ چرا؟ میدونم میدونم چرا اینجوریه شروع به احساس ظلم می کند، زیرا ما اغلب نمی دانیم که متن پول یکدیگر چیست، می دانید؟ من در مقایسه با نحوه تربیت شما چگونه بزرگ شدم؟ آن وقت برای ما راحت تر می شود که در مورد پول با صداقت بیشتر، شفافیت بیشتر، و در جایی که احساس تنش و ظلم نمی کند، صحبت کنیم. و پس از آن، ما به یادگیری از دیگری، در روابط خود با دوستان و خانواده ادامه می دهیم.
استفانی اوکانل رودریگز: آیا راه خوبی برای شروع آن مکالمه یا انجام آن تمرین حول مشخص کردن اسکریپت پول خود یا اسکریپت پول دوستتان یا اسکریپت پول خانواده شما وجود دارد؟
مارشا بارنز: میدونی از یه دوست بپرس آیا در بزرگ شدن چیزی در مورد پول یاد گرفتید؟ و اگر این کار را کردید، چه چیزی را با من در میان بگذارید؟ و سپس من می توانم در همان تبادل سهیم باشم.
استفانی اوکانل رودریگز: من فکر می کنم بسیاری از چیزهایی که برای این داستان شنونده خاص مشکل است این است که بسیاری از تنش ها از درون خانواده او، به ویژه با خواهر و برادرش ناشی می شود. بنابراین یک تاریخچه مشترک و درک مشترکی وجود دارد که ایدههای مربوط به پول از کجا سرچشمه میگیرد، اما در حال حاضر که در سی و چهل سالگی هستند، رابطه هر فرد با پول چگونه تکامل یافته است. و بنابراین آنچه واقعاً برای این شنونده اتفاق می افتد این است که او واقعاً در تلاش است تا زندگی مالی خود را جمع کند و متن پول خود را تغییر دهد. خواهران و برادران او به پولی که با آن بزرگ شدهاند نادیده میگیرند، و بنابراین فکر میکنم بسیاری از این مسائل به این مسئله مربوط میشود که برخی از مرزها، برخی از مرزهای پولی را بدون به خطر انداختن آن رابطه، تعیین میکنند.
مارشا بارنز: دو برابر است، میدانی، من مردم را نجات میدهم، اما اکنون من را مطرود هم میدانند. بنابراین شماره یک، اگر او همچنان میخواهد به خانوادهاش کمک کند، من معتقدم که برای ما بسیار مهم است که بگوییم این چیز بدی نیست، اما شاید مرز شما این باشد که من فقط تا این حد میتوانم کمک کنم. من فقط با این مقدار پول می توانم به شما کمک کنم. با این حال اجازه دهید چند چیز را به شما نشان دهم. بگذارید آنچه را که یاد گرفته ام به شما یاد دهم زیرا بعد از این دیگر نمی توانم آن را انجام دهم. و این احساس خوبی نخواهد داشت، به خصوص زمانی که خانواده شما و خواهر و برادر شما هستند که می خواهید به آنها کمک کنید.
اما اگر نه، بارها و بارها تبدیل به یک دایره تکراری می شود. و سپس چیزی که با آن روبرو خواهید شد این واقعیت است که در حالی که دادید، گناه زیادی نیز دارید.
من می خواهم او بفهمد که اگر او و خواهر و برادرش در مورد پول یکسان فکر کنند، زمان می برد.
و حالا او مانند، آها، متوجه شدم. من باید تغییراتی ایجاد کنم و او انجام می دهد. حالا اشکالی ندارد که بگوید من دارم یاد میگیرم، دارم رشد میکنم، اما حالا میتوانم کمی به گذشته نگاه کنم و شاید به چیزهایی که یاد گرفتم بخندم، اوه، این راه درستی نبود. و سپس او به اشتراک گذاری با خواهر و برادرش ادامه می دهد زیرا همه ما در نهایت به گذشته نگاه می کنیم.
استفانی اوکانل رودریگز: من از روشی که آن را به عنوان قهرمان و رانده شده در همان زمان قاب گرفتی دوست دارم. من فکر می کنم واقعا مهم است که بتوانید جامعه داشته باشید، حتی اگر جامعه خانواده شما نباشد، داشتن یک جامعه منتخب و یک جامعه گسترده تر که می تواند از شما حمایت کند، حتی اگر این موضوع به طور خاص پول نباشد، بلکه فقط بتوانید در مورد آن صحبت کنید. احساس انزوا یا می دانید، مردم چگونه به شما پاسخ می دهند.
و بنابراین برای کسی که در تلاش برای یافتن این حس اجتماعی است، پیشنهاد میکنید از کجا شروع کنند؟
مارشا بارنز: شاید این یک همکار باشد که اکنون مجبور نیستید با او دوست شوید، اما گفتگو با او آسان است.
اوم، آیا کسی آنلاین است که با او ملاقات می کنید؟ آیا این یک جامعه در رسانه های اجتماعی است که بتوانید با آن ارتباط برقرار کنید؟ فکر میکنم این سادهترین راه برای ساختن جامعه خود است، شاید نه همیشه دوستی. شاید همیشه یک همکار نباشد و شاید همیشه در خانواده ما نباشد، اما چیزی وجود دارد، همیشه کسی هست که بتواند با داستان شما ارتباط برقرار کند.
وقتی کسی می تواند با داستان ما ارتباط برقرار کند، بلافاصله احساس بهتری به ما می دهد. و من می توانم این توصیه را از آنها بگیرم و سپس به جلو بروم.
بنابراین بسیار مهم است که وقتی شما به دنبال کسی یا جامعه ای هستید که مایل به انجام آن هستید، فقط باز باشید، زیرا در این صورت داستان شما به شخص دیگری کمک می کند.
و من فقط می توانم تضمین کنم و به او قول بدهم که اگر او به اشتراک بگذارد، شخص دیگری نیز داستان او را به اشتراک بگذارد تا بگوید، من می توانم ارتباط برقرار کنم.
مارشا بارنز: برای من شخصاً پول به احساسی که هنگام کار در بانک داشتم برمیگردد، وقتی که پول بیشتری به دست میآوردم چه احساسی داشتم و میخواستم مانند یک ماشین لوکس باشم، زیرا احساس میکردم عنوانی که در محل کار داشتم باید اکنون با ظاهر بیرونی من مطابقت داشته باشد.
استفانی اوکانل رودریگز : چطور این انجمن را شکستی؟
مارشا بارنز: در آن زمان تقریباً لحظه ای بود که من به کارآفرین شدن و راه اندازی کسب و کار خودم فکر می کردم. بنابراین زمانی که کارآفرین شدم، مدام به خودم می گفتم، من این زندگی را دوست دارم.
من این انعطاف پذیری را دوست دارم. من عاشق لحظاتی هستم که با پسرم می گذرانم. در آن زمان او در دانشگاه بود. من عاشق این هستم که بتوانم به دیدن او در کالج بروم و این بیشتر از هر چیزی بود که می توانستم رانندگی کنم. پس گفتم، مارشا، به چه فکر می کردی؟ مثل این زندگی کردن! و من از کسی می خواهم که گوش کند تا بفهمد که این موضوع در مورد ماشین نیست. من هنوز عاشق ماشین های خوب و ماشین های لوکس هستم. چیزی هست که من هنوز دوستش دارم، اما این تبادل احساسی بود که زندگی برای من داشت، این چیزی بود که برای من انجام داد.
من به شما می گویم، وقتی شناسایی کردید، فهرستی بنویسید، یادداشتی چسبناک، چیزی که واقعاً من را خوشحال می کند، و سپس شروع به فهرست کردن چیزها می کنید و خواهید دید که چه مقایسه ای بین آنچه واقعاً می خواهید و کاری که ممکن است انجام دهید تا دیگران را تحت تأثیر قرار دهید تا در آن جا بیفتند یا هر چیز دیگری چه می کنید. شاید .
استفانی اوکانل رودریگز: بنابراین وقتی آن موانع پیش می آید. آیا این فقط در مورد چک کردن با آن لیست است؟
مارشا بارنز: این در حال بررسی با لیست شما است. و این لیست ممکن است سال به سال تغییر کند. ممکن است به مدت پنج سال ثابت بماند و سپس دوباره تغییر کند. این فقط به شما بستگی دارد، اما 100٪ ما باید لیست خود را بررسی کنیم.
می دانید، در سن خودم، یک پسر دارم و می توانم به یاد بیاورم که مردم چه زمانی می پرسند که چه زمانی بچه های بیشتری داری؟ و قبلاً باعث رنجش من می شد، اما بعد شروع می کردم به اشتراک گذاری داستانم تا بگویم که من نمی توانم بچه های بیشتری داشته باشم.
دو، اگر می توانستم، احتمالاً نمی توانستم آنها را بپردازم. اکنون می دانم که این داستان شرم آور نیست. مثل این است که میراث من برای کمک به زنان دیگر برای شفاف سازی داستانشان چیست؟ و پول؟ و این به بحث قبلی ما در مورد جامعه برمی گردد. اینگونه است که شما جامعه را می سازید.
استفانی اوکانل رودریگز: من هم واقعاً آن را دوست دارم، زیرا [00:30:00] برای این شنونده که صداقت و آسیب پذیری مانند سد راه ساختن جامعه احساس می شود، اما شما آن را مجدداً تنظیم می کنید.
شما می گویید اگر بتوانیم با آن صداقت و آن آسیب پذیری رهبری کنیم، شاید نه در هر فضا، اما در برخی فضاها، اینگونه جامعه را پیدا خواهیم کرد.
مارشا بارنز: این در فضاهای بیشتری نسبت به فضای داخلی است. شاید شما در یک اتاق با مردم هستید و آنها در حال گفتگو در مورد پول هستند و شما کاملاً جا ندارید و فقط می خواهید زیر میز بپیچید زیرا شما خیلی شرمنده
اما شما پشت میز هستید تا یاد بگیرید. بنابراین اگر همه ما بتوانیم چشمانمان را باز کنیم، ذهنمان را باز کنیم و قلبمان را باز کنیم تا بگوییم که برای یادگیری و به اشتراک گذاشتن داستانمان به فضاهایی می رویم، در نهایت همه چیز کمی ساده تر می شود. و در آنجا تنش درون شما فقط کمی کاهش می یابد، اما اجازه دهید زمان ببرد. این واقعاً مهم است
در مورد پول باید میزبان آرامش خود باشیم. این بدان معناست که وقتی میتوانیم به داستان مالی خود و سفر مالی خود احترام بگذاریم، به دیگران این اجازه را میدهد که همین کار را انجام دهند.
بنابراین من فکر میکنم که هر کسی که به حرفهایمان گوش میدهد، باید صادق باشیم و مایل باشیم که میزبان داستان مالی، سفر و آرامشمان در مورد پولمان باشیم. و ما نمی توانیم آن را با دیگران مقایسه کنیم.
استفانی اوکانل رودریگز: اگر متعهد شده اید که داستان پول خود را تغییر دهید و عادات مالی جدید را در خدمت اهداف خود انجام دهید، و حلقه اجتماعی نزدیک شما در این تعهد مشترک نیست، ممکن است پیگیری آن بسیار دشوارتر شود. اما رهبری با صداقت در مورد آنچه که در حال تغییر هستید و دلایل پشت آن تغییرات می تواند نقطه خوبی برای شروع باشد.
البته صداقت تضمینی نیست که مجبور نباشید با فشار دوستان و خانواده مقابله کنید
در حالی که مطمئناً مجبور نیستیم دوستان یا اعضای خانواده را با برنامه های پولی متفاوت رها کنیم - همانطور که رشد می کنیم، ممکن است لازم باشد نحوه تعامل خود با آن افراد در زندگی خود را دوباره تعریف کنیم.
برای روشن بودن، تمایل به کمک مالی به دوستان و اعضای خانواده لزوما چیز بدی نیست. اما این مهم است که با خود صادق باشیم در مورد اینکه چقدر کمک میتوانیم به طور واقع بینانه در چارچوب پارامترهای برنامههای مالی خودمان در نظر بگیریم، و پولی بیش از آنچه که میتوانیم از دست بدهیم قرض ندهیم.
هنگامی که عزیزان به نقض شرایط و مرزهای کمک مالی شما ادامه می دهند، به طور قابل درک می تواند دردناک، تضعیف کننده و حتی پرهزینه شود. بنابراین، همانطور که برای تغییر شکل این روابط تلاش می کنید، مهم است که به طور همزمان شبکه ای از حامیان ایجاد کنید و آنها را تقویت کنید که دیدگاه شما و داستان پول جدیدی را که برای به اجرا درآوردن آن کار می کنید، به اشتراک بگذارند. اگر نمی توانید آن افراد را در حلقه اجتماعی خود بیابید، به دنبال اجتماع در مکان های جدید باشید - در محل کار، آنلاین، حتی در رسانه های اجتماعی.
با برقراری ارتباط صادقانه از طریق تجربیات مشترک و حتی آسیبپذیریها، میتوانید اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که مسیری که در آن قرار دارید را درک کرده و از آن حمایت میکنند. و این حمایت عاطفی می تواند به اندازه اعداد موجود در صفحه هنگام ساختن به سمت آینده مالی مورد نظر شما قدرتمند باشد.
این پول محرمانه از Kozel Bier بوده است. اگر مانند گریس، داستان پولی یا سؤالی برای به اشتراک گذاشتن دارید، میتوانید یک ایمیل به آدرس money dot محرمانه در real simple dot com برای من ارسال کنید. همچنین می توانید برای ما یک پست صوتی به شماره (929) 352-4106 بگذارید.
هفته آینده برگردید، زمانی که با یک مدیر بازاریابی 64 ساله از نیوجرسی صحبت می کنیم که در طول همه گیری از کار اخراج شد و نگران است که پس انداز کافی برای بازنشستگی نداشته باشد.
مطمئن شوید که Money Confidential را در پادکست های اپل، Spotify یا هر کجا که گوش می دهید دنبال کنید تا یک قسمت را از دست ندهید. و ما از بازخورد شما خوشحال خواهیم شد. اگر از نمایش لذت می برید برای ما نظر بدهید، ما واقعا از آن قدردانی خواهیم کرد. همچنین می توانید ما را به صورت آنلاین در realsimple.com/MoneyConfidentialPodcast پیدا کنید.
کوزل بیر در شهر نیویورک مستقر است. Money Confidential توسط میکی اوکانر، هدر مورگان شات و من، استفانی اوکانل رودریگز اوکانل رودریگز تهیه شده است. با تشکر از تیم تولید ما در Pod People: Rachael King، Matt Sav، Danielle Roth، Chris Browning و Trae [قافیه با ری] Budde [boo*dee].