راهی اب زیر کاه که یاد گرفتم عاشق شستن ظروف باشم

الیزابت هاید نویسنده شش رمان تحسین شده ، از جمله درام خانوادگی ، برو از فانی بپرس (19 دلار ، amazon.com )، اخیرا. او با شوهرش در بولدر زندگی می کند.

دوستم آرتي ظرفهايش را با دست مي شويد. اوه ، او ماشین ظرفشویی دارد ، اما به راحتی از آن برای خشک کردن ظروف شسته شده استفاده می کند. Artie پزشکی است که در بهداشت عمومی کار می کند. من این را می گویم فقط برای اینکه بدانید که او یک مرد شلوغ است که افراد زیادی را هدایت می کند و به راحتی می تواند از دستگاه های کم مصرف مانند ماشین ظرفشویی استفاده کند. او و همسرش پتی همچنین دو دختر بزرگ کردند ، بنابراین به نظر نمی رسد ظرف سالهای گذشته ظرف های زیادی برای شستن وجود نداشته باشد.

اما Artie نیز یک موش رودخانه ای است. و پسر آیا او می داند که چگونه ظرف ها را در رودخانه بشوید. من با او چندین سفر قایقرانی در رودخانه گرین در یوتا انجام داده ام ، جایی که آب از گل و لای قهوه ای می شود و احساس می کنید هرگز ظرف ها را تمیز نمی کنید. اما در ابتدای هر سفر ، او یک بار دیگر کمی از سیستم خود را نمایش می دهد. او به ما می گوید که 4 سطل وجود دارد و از زیر کلاه Outback خود را بیرون می کشد. اول یک شستشوی سرد ، دوم شستشوی صابون گرم ، سوم شستشوی گرم و در آخر یک ضد عفونی کننده سرد. ظرف ها را با هوا خشک می کنید و خوب می توانید بروید. ظرف ها از نظر بهداشتی تمیز هستند ، حتی اگر ممکن است با غبارگیری لجن خشک شوند و شما برای دوازده کمپر 4 یا 5 گالن آب استفاده کرده اید.

بعضی اوقات دوستان ، از انتخاب او در خانه متحیر ، به او یادآوری می کنند که یک ماشین ظرفشویی مدرن ظاهراً از آب شویی کمتری استفاده می کند - به طور متوسط ​​13 گالن. اما آنها Artie را نمی شناسند ، که فقط با 3. می تواند این کار را انجام دهد. علاوه بر این ، برای Artie فقط صرفه جویی در مصرف آب نیست. این یک عمل مراقبه است. آب گرم و گرم ، حرکات دایره ای یک اسفنج خوب ، یک دستگاه تخلیه ظرف مناسب طراحی شده ، یک پارچ آب جوش. شاید موسیقی خوبی وجود داشته باشد یا شاید او فقط با افکارش تنها باشد ، و دوباره در ذهن خود به رودخانه برگردد. از نظر آرتی ، شستن ظرف ها عمدتاً مربوط به روند کار است ، نتیجه آن رضایت از دانستن این است که شما یک کار را به درستی انجام داده اید ، و با توجه به زیبایی هر ظرف و عملکردی که برای تغذیه بدن دارد. و روح

بودایی ها این را خوب می دانند. فیلسوف ، تیچ نهت هان ، می نویسد ، من لذت می برم که وقتم را با هر ظرف صرف می کنم ، از ظرف ، آب و هر حرکت دستانم کاملاً آگاه هستم. خود ظرف ها و اینکه من اینجا هستم که آنها را می شستم معجزه است.

ما یک ماشین ظرفشویی 15 ساله داریم و همیشه از آن استفاده می کنیم. در حالی که من آرتی را تحسین می کنم ، همیشه فکر کردم که روش های مختلفی برای مراقبه دارم. اما اخیراً ، ما خانه خود را در بولدر ترک کردیم و یک ترم با اجاره یک آپارتمان 1 خوابه به سانفرانسیسکو رفتیم. بلافاصله پس از امضای قرارداد اجاره ، صاحبخانه تماس گرفت. فراموش کردم ذکر کنم ، او با رویش گفت. هیچ ماشین ظرفشویی وجود ندارد.

من در این مورد وحشی نبودم ، اما بعد فکر کردم ، خوب ، خوب ، ما فقط وانمود خواهیم کرد که در رودخانه هستیم.

و ما این کار را کردیم این آپارتمان حداقل ظرف داشت: 4 بشقاب ، 4 کاسه ، 2 لیوان ، 2 لیوان شراب و یک مشت لیوان آب. بدون بشقاب مخصوص دسر ، هیچ مجموعه غذای اضافی برای استفاده در هنگام کثیف بودن همه چیز. شما از آن استفاده کردید ، آن را شستید. وسایل آشپزی به طور کامل وجود داشت ، اما با دانستن اینکه مجبوریم همه چیز را با دست بشوییم ، مقدار زیادی وعده غذایی یک وعده درست کردیم.

و وقتی زمان تمیزکاری فرا رسید ، من و شوهرم با هم کار کردیم ، یکی شستشو ، دیگری خشک کردن و کنار گذاشتن. ما چت کردیم. ما از سادگی تجهیزات قدردانی کردیم: چند جرعه از دست اندازهای لذت جوی ، دستکشهای لاستیکی ضخیم ، با ردیف نرم ، یک حوله اسکات ، برس مسواک گرد و پارچه های پارچه ای بدون پرز. ما از شستشوی ظروف در آب داغ لذت بردیم ، زیرا صفحات بدون رگه و لیوان های بدون لک و واضح تولید می کرد. ظرف پانزده یا بیست دقیقه ، آشپزخانه تمیز و ساکت بود (ماشین ظرفشویی زمزمه ای وجود ندارد) و همه چیز کنار گذاشته شد.

البته مواقعی وجود داشت که یک غرق پر از ظرفهای کثیف اهانت آخر یک روز بد بود. غذای پوسته ای ، چربی جمع شده ، زرده تخم مرغ خشک و آووکادو - بعضی اوقات من چیزی جز خوابیدن نمی خواستم تا یک دسته از جن ها بتوانند وارد شوند و هنگام خواب تمیز شوند. من گاهی می توانم واقعاً برای خودم متأسف باشم ، و در آن شب ها ، پس از سازگاری با این کار ، در خانه دار بخاطر به روز نکردن این آشپزخانه به سبک قدیمی دود می کردم.

یک روز ، نوشته های من خیلی خوب پیش نرفته بود. و شوهرم مجبور بود کار کند ، بنابراین من در حال تمیز کردن بودم. به ظرف ها نگاه کردم و فکر کردم ، بیچاره من! اما من چاره ای نداشتم ، و وقتی دیدم که دستشویی را پر می کنم ، به فکر روزهای تابستان در رودخانه سبز ، بنفش ها و سنگ بنفش ها و نارنجی های دیواره دره ، آب لجن قهوه ای جاری و چهار سطل افتادم. از آب. من آن ظرف ها را شستم و تصور کردم که بعد از آن ، بالای کیسه خوابم دراز می کشم و احساس می کنم گرمای روز از شن و ماسه بالا می رود ، به ستاره های پراکنده در آسمان نگاه می کنم و به غرغره نرم رودخانه در برابر خط ساحلی می خوابم. . وقتی کارم را تمام کردم ، حوله را آویز کردم و فقط لحظه ای آنجا ایستادم و از سادگی یک کار خوب انجام شده لذت بردم.