یک چیز کوچک که همیشه شما را خوشحال می کند چیست؟

خلاقیت های لگو که پسر نه ساله من ، مایکل ، مخفیانه وارد کیف من می شود. من اغلب با اتومبیل ها و هواپیماهای کوچکی روبرو می شوم - یک بار ، حتی ماکت دارت وادر با سر یک زن - که او برای من پنهان کرده است. پیدا کردن آنها باعث می شود لبخند بزنم و با مایکل ارتباط برقرار کنم وقتی که با هم نیستیم.
دبرا ساوتارد
لافایت ، کلرادو.

گربه آشفته و شبیه سگ من ، Surge (که من او را به دلیل نوشیدنی انرژی زای محبوب در دهه 90 نامگذاری کردم). او بازی می کند و آب را دوست دارد. به عنوان مثال ، او وقتی من در حمام هستم لبه وان می نشیند ، و بعد از اینکه من بیرون آمدم ، او به وان می پرد و می چرخد. رفتار بسیار عجیب او هر روز باعث خنده من می شود.
اشلی سوئیز
اشویل ، کارولینای شمالی

در طول یک سال گذشته ، دختر نوجوانم ده ها یادداشت برای من ارسال کرده است که می گویند ، دوستت دارم. آنها روی بطری شامپو ، نگهدارنده مسواک ، و کلیدهای ماشین و در بسیاری از مکانهای دیگر که من مطمئن خواهم بود ، آنها را نشان می دهند. آنها یادآوری های خوبی هستند که او احساس می کند به من نسبت به من به شدت احساس می کند.
لیزا پولسون
سان رافائل ، کالیفرنیا

کتاب تمبرهای جدید از اداره پست. یکی از محبوب های من در همه زمان ها از فرانک سیناترا بزرگداشت. مرا قلقلک دادند که به آن برخورد کردم. پدر من یکشنبه بعد از کلیسا موسیقی سیناترا را برای من و خواهران و برادرانم پخش می کرد و از آن زمان من طرفدار علاقه مندان هستم. همان روز با زمزمه از نیویورک ، نیویورک ، از اداره پست خارج شدم.
سندی هارتل
آلبین ، پنسیلوانیا

وقتی پشت سرهم چندین چراغ راهنمایی سبز می گیرم ، احساس می کنم روزم خوب می گذرد.
لین مک کوی
دورهام ، کارولینای شمالی

یافتن پول نقد همیشه روحیه من را بالا می برد. اخیراً داشتم لباسهای قدیمی را می گذراندم و تصمیم می گرفتم چه چیزی بدهم ، که 20 دلار در جیب یک شلوار پیدا کردم. آنها شلوار جین لاغر من بودند ، که من آنها را آویزان کرده بودم ، حتی اگر احتمالاً دوباره قصد نداشتم در آنها قرار بگیرم. اما وقتی پول را کشف کردم ، احساس کردم که اجازه داده ام آنها را رها کنند. شلوار جین را به داخل پرتگاه انداختم ، سپس خودم را در سالن ناخن مورد علاقه خود با پدیکور درمان کردم.
دانا کاوانا
هکنساک ، نیوجرسی

لیموها در کاسه چینی پرنعمت من هرگز باعث روحیه من نمی شوند. شاید این رنگ آفتابی آنها باشد یا این واقعیت است که من از آب در همه چیز استفاده می کنم - سس سالاد ، پای ، سس ماکارونی. من در واقع به هنرمند مورد علاقه خود سفارش کردم که تصویری از آنها ترسیم کند. این نقاشی اکنون بالای اجاق مینای دندان 1950 من آویزان است. کل نگاه بسیار خانگی و شیرین است.
لورا گاندی
چارلستون ، ویرجینیا غربی

شنیدن آهنگ مورد علاقه من ، Small Town ، از جان ملنکمپ. این کار من را به جوانی در ویلکس-باره ، پنسیلوانیا ، جایی که پدر و مادرم هنوز در آن زندگی می کنند ، برمی گرداند. این همیشه محلی بوده که غریبه ها سلام می کنند و بچه ها می توانند بعد از تاریک هوا با دوچرخه به خانه بروند. در ترانه خطی در مورد توانایی نفس کشیدن در یک شهر کوچک وجود دارد - و این دقیقاً احساسی است که هنگام بازدید از آن احساس می کنم.

آنجلا هولم
نیوپورت ، رود آیلند

آشپزی با شوهرم. ما موسیقی خواننده موسیقی جاز ، دیانا کرال را منفجر می کنیم و لیوان های Pinot Noir را میریزیم. اگر ما در حال تهیه یک وعده غذایی گیاهی هستیم (غذای مورد علاقه من یک غذای فلفلی به سبک پائلا است) ، من مسئول آن هستم. اگر ما مایل به تهیه یک دستور Cajun هستیم ، مانند اتوفه میگو ، پس شوهرم ، بومی لوئیزیانا ، من را به عنوان آشپز خانگی منصوب می کند. آشپزی با هم هرگز کار سختی نیست.
لیندا بورخالتر
لیما ، اوهایو

من از نوجوانی به عمد جورابهای نامناسب می پوشیدم. من سعی می کنم به نوعی هماهنگ باشم - پالت همان رنگ ، ضخامت ، مضمون (به عنوان مثال ، من یک شکرگذاری را با یکی از کریسمس می پوشم). با این حال ، لذت واقعی برای من این است که وقتی پدر من از دیدن من در جوراب هایم یک لگد بیرون می کشید ، فکر می کنم. او همیشه می گفت ، من شرط می بندم شما یک جفت درست مثل آن در کشوی خود دارید.
ماریان اوگر
ساندریج ، انتاریو

در آخر روز زیر ملافه های تازه شسته شده لیز بخورید. در آن لحظه ، جهان احساس کنترل می کند.
الن گروت
سان آنجلو ، تگزاس


سرگرمی مورد علاقه من تماشای پرندگان است ، به خصوص در زمستان که درختان برهنه هستند. کنار پنجره می نشینم و مشاهده می کنم کاردینال ها ، جوجه های مرغی و گنجشک هایی که از دانه هایی که در هفت خانه نگهداری از حیوانات خانگی خود می گذارم تغذیه می کنند. من بسیار تماشای این فعالیت راضی هستم. من حتی دوست دارم که یک دارکوب در حال چکش زدن است - تا زمانی که بعد از ساعت 8 صبح باشد.
جنیفر مارتنز
کارمل ، کالیفرنیا


از کودکی تابستان ها را با مادربزرگم در سانفرانسیسکو می گذراندم. خانه او همیشه با شمع روشن و معطر با رایحه کبریت های تازه زده شده روشن بود. سالها بعد ، خاطرات دوران مشترک ما با آن بوی غیر قابل تصور دوباره برمی گردد.
دیونا مش
سان دیگو ، کالیفرنیا