اگر می توانید به هر جایی بروید به کجا سفر می کنید؟

روستاهای مخفی

من به Chimanimani برمی گردم ، دهکده ای کوچک در زیمبابوه که میزبان کوله پشتی ها است & apos؛ مخفیگاهی به نام Lodge بهشت ​​& apos؛ s. صاحب آن سه طاووس خانگی دارد که در محوطه گردش می کنند. لژ مسقف با قلع تنها نقطه گرم شهر است که بومیان و بازدیدکنندگان برای نوشیدن آبجو در آن توقف می کنند. به یاد می آورم که از خواب بیدار شده ام و یکی از زیباترین طلوع های خورشیدی را دیده ام که چشمم را به آن چشم دوخته ام. من در آنجا نیز چیزهای زیادی درباره انسانیت آموختم. اگرچه کشورشان فقیر است ، اما مردم چیمانمانی دارای نگرش های مثبت و امیدوارکننده ای هستند. من نه تنها در مورد یک سرزمین ، مردم آن و مبارزه آن چیزهایی یاد گرفتم ، بلکه در مورد خودم نیز یاد گرفتم.
آوریل فلمینگ
کویاهوگا فالز ، اوهایو

در فاصله هشت مایلی مجموعه ای از کابین های چوبی روستایی در کوههای بیگورن قرار دارد. هوا با رایحه عمیق کاج و خزه معطر است. امکانات رفاهی مدرن در اینجا وجود دارد ... آب برای سینک ظرفشویی آشپزخانه از طریق یک چشمه تأمین می شود. پیاده روی که از در آشپزخانه شروع می شود ، به دامنه کوه همسایه و یک مسیر سایه سبز تبدیل می شود. در حوضه سبز زیر یک جریان قزل آلا پنهان شده است. چرا وقتی همه چیز را بدست آوردیم بیشتر سفر کنیم؟
میشل استوارت
بوفالو ، وایومینگ

فرارهای عالی

جایی در مکزیک وجود دارد که پروانه های پادشاه به قدری فراوان است که درختانی که روی آن فرود می آیند به نظر می رسد با آتش نارنجی می رقصند. برای رفتن به آنجا ، باید کوه را پیاده روی کنید یا سوار بر کوه شوید. به من گفتم که پاداش هم نفس گیر است و هم وحشت آور است.
دوری ویدمر
دالاس، تگزاس

چمپری ، سوئیس ، روستایی واقع در دامنه کوه های آلپ سوئیس است. فروشگاه های خانوادگی و تختخواب و صبحانه در خیابان های سنگ فرش سنگفرش شده اند. در شب می توانید پژواک آبشارهای اطراف را بشنوید. و اگر به اندازه کافی زود بیدار شوید ، می توانید با شکوه ترین طلوع آفتاب زندگی خود را مشاهده کنید.
استیسی راسل
وست لافایت ، ایندیانا

من به استرالیا می رفتم و وقت خود را در یک ایستگاه گوسفند می گذراندم. من یک ریسنده دستی هستم و گوسفندان را برای پشم و بزهای آنگورا را برای موهایشان پرورش می دهم. من در اینجا چنین زندگی بدون وقفه ای دارم و از دو دختر نوجوان ، 14 گوسفند ، سه بز ، چهار سگ نگهبان ، شش گربه (فکر می کنم) و یک همستر مراقبت می کنم ، به علاوه یک کار 60 ساعته در هفته را انجام می دهم. فرصتی برای گذراندن یک ماه یا بیشتر بدون استریو یا صدای بلند تلویزیون ، آسمانی خواهد بود.
کیت لاودر
کلیویل ، اوکلاهما

در اولین پرواز آلیتالیا به ایتالیا و سپس اولین قطار به فلورانس خواهم بود. ایده من از بهشت: یک شام سه ساعته در یک تراکتور ، و پس از آن قدم زدن در خیابان های باریک و پر پیچ و خم ، و آخرین لیوان وینو در یک کافه کنار خیابان از آن جدا شد.
دبورا دی هانیگان
Bridgeport ، کانکتیکات

خانواده من در حال پس انداز و برنامه ریزی برای دو ماجراجویی باورنکردنی هستند. اولین سفر به پرو خواهد بود ، جایی که ما 10 روز را با پیاده روی در یک مسیر اصلی هند بر فراز آند خواهیم گذراند و سپس به ویرانه های ماچو پیچو می ریزیم. دومین سفر به هیمالیا ، پیاده روی تا اردوگاه پایه کوه اورست است.
شانون شیویلر
نبرد گراوند ، واشنگتن

بازگشت مبارک

اگر دو سال پیش این را از من می پرسیدید ، من یک جواب معمولی می دادم: تعطیلات گرمسیری یا سفر به خارج از کشور. اما اکنون پاسخ من زادگاه من ، پانکسوتاونی ، پنسیلوانیا است. من چهار سال پیش به دنور نقل مکان کردم و درک کردم که منظور خانه و خانواده در طرح بزرگ زندگی من چیست.
ارگان جیم
دنور ، کلرادو

جزیره استوارت ، کوچکترین و کم جمعیت ترین جزیره مهم نیوزیلند ، حدود 435 مایل مربع از پارک ملی است. مسیرهای پیاده روی ، پرندگان ، باغ ها ، ماهیگیری ، سواحل آرام و چند مهمان خانه وجود دارد. من یک بار در پاییز با مادرم آنجا بودم و توانستم با یک قایق خرچنگ بیرون بروم. ما قفس ها را در نقاط مختلف رها کردیم ، کمی با یک بسته آبجو نیوزیلندی کمی رانندگی کردیم و سپس برگشتیم تا خرچنگ های دریایی را بگیریم. این یک زمان آرام و زیبا بود تا بعد از مدتی جدا بودن دوباره مادرم را بشناسم. دوست دارم برگردم
کیتی مک کللند
سان خوزه ، کالیفرنیا

کورن وال ، انگلستان ، در بهار زیبا است. من عاشق این هستم که در آن ساحل سرد و خاکستری تنها کس باشم و هیچ کس دیگری جز سگ ها و مورخ های اطراف من نباشند ، سپس در مسیرهای گلدار قدم بزنم ، تا صخره هایی که می توانم کیلومترها آسمان و اقیانوس را تحسین کنم.
رجینا روزاریو
سنگاپور

هشت سال پیش ، من فصل ماهی قزل آلا را در یک کارخانه فروشی در آلاسکا کار کردم. این منظره چشمگیر بود ، اما من هیچ وقت اوقات فراغت برای پیاده روی در اطراف نداشتم. دوست دارم شریک زندگی ام را برای دهمین سالگرد خود به آنجا ببرم و چراغهای شمالی را ببینم.
جولی تایسون
دورهام ، کارولینای شمالی

بازگشت به زمان

من از آزورها دیدن می کنم ، جایی که پدربزرگ و مادربزرگم در آنجا متولد شده اند. من در دهکده ای که آنها در دوران کودکی آنها بازی می کردند گشت می زدم و از سالن اجتماعات شهر بازدید می کردم تا اطلاعاتی در مورد تاریخچه خانواده ام جمع کنم. من با نزدیکانم ملاقات می کردم ، در مورد غذا و سنت ها ، موسیقی و رقص یاد می گرفتم. می فهمم پرتغالی بودن به چه معناست.
جین مکینی
ال سگوندو ، کالیفرنیا

من دوست دارم به ایرلند ، خانه پدران و پدرانم سفر کنم. من از زمان شنیدن داستان چگونگی ترک زمین های خود در هنگام قحطی سیب زمینی برای آمدن به آمریکا ، شیفته ایرلند و بستگانم شده ام. چگونه آنها برای جلوگیری از آزار و اذیت ، نام خانوادگی خود را به انگلیسی تغییر دادند. چگونه آنها ایمان داشتند که این سرزمین فرصت هایی را برای فرزندان ، نوه ها و نوه هایشان (من) فراهم می کند. و چگونه آنها سنتهای خود را زنده نگه داشتند. پدرم سه ماه پیش به ایرلند سفر کرد و گفت که هر گوشه گوش من و روح من است.
سارا قاضی
المپیا ، واشنگتن