چرا خودم را مجبور کردم دویدن را دوست داشته باشم

در دوران راهنمایی ، بارها به من گفتند که مثل اردک می دوم. علاوه بر این ، من در دویدن خیلی زود خسته شدم ، از همه دوستانم کندتر بودم و در کمترین زمان حواسم پرت و خسته شدم. واضح است که دویدن برای من نبود.

هر چه پیرتر شدم ، کلاسهای تمرینی را شروع کردم و دریافتم که علاقه زیادی به کسانی دارم که دارای دستورالعملهای واضح و عناصر فنی برای حفظ تمرکز خود مانند یوگا هستند. من مناسب خود را پیدا کردم اما سپس به شهر نیویورک نقل مکان کردم ، جایی که کلاسهای گروهی گران است. از طرف دیگر ، دویدن رایگان است.

برای اینکه در شکل (و با بودجه) باشم ، می دانستم که باید روی سنگ فرش بزنم ، بنابراین با هانا فیلدز ، یک دونده نخبه و متخصص در Brock Beasts Track Club در سیاتل ، مشورت کردم. او ادعا کرد که یک بار مثل من از دویدن متنفر بوده است. فیلدز به من آموخت كه یكی از روشهای مفید برای غلبه بر پاتوق ها ، دردها و یكنواختی های ناشی از دویدن ، یادگیری هوشیاری است. او توضیح داد: تمام عناصر حسی اطراف خود را بپذیرید: درختانی که از آنها عبور می کنید ، نفس از ریه ها عبور می کند ، صداهایی که از آنجا عبور می کنند ، به این ترتیب ، شما خیلی خوب به نظر نمی رسید که عالی به نظر برسید یا به پایان برسید. نکته دوم او: یک دوست دوست در حال اجرا پیدا کنید - ترجیحاً فردی با فرم خوبی که می توانید کپی کنید - برای اینکه سرگرمی ها بیشتر سرگرم کننده باشد و به شما کمک کند پاسخگو باشید.

من شروع به پیوستن به یک دوست در دویدن صبحانه روزانه اش کردم ، یک حلقه دو مایلی در پارک. او در روز 88 از آنچه که تا به امروز ، یک چالش دویدن شخصی 322 روز متوالی است ، حضور داشت و موافقت کرد سرعت خود را کم کند تا بتوانم به او ملحق شوم. هشت ماه بعد ، همه چیز برای من کلیک کرد - من و او حداقل چهار بار در هفته می دویم ، و ما تقریباً یک دقیقه از زمان اصلی خود تراشیده ایم. یک مزیت اضافی: از آنجا که او در مدرسه کدگذاری است و من تمام وقت کار می کنم ، این تنها فرصتی است که باید به آن برسیم.

وقتی او به من گفت که برای یک مسابقه ثبت نام می کند ، احساس انگیزه کردم که همان کار را انجام دهم. من با کمک او به اینجا رسیده ام. خوشبختانه ، شخصیت تیپ A من به خوبی به اهداف مشخص پاسخ داد - تاریخ مسابقه ، مسافت پیموده شده تا سرعت ، سرعت تلاش برای رسیدن به آن. از آن زمان ، من سه خط پایان نیمه ماراتن را پشت سر گذاشته ام.

آیا الان دویدن را دوست دارم؟ بیشتر روزها. مطمئناً ، اوقات من سنگین است و ترجیح می دهم کفالت کنم. اما ماه ها تمرین باعث شده است که گام های من کم نقص تر شود ، من در یک تقویم با یک دوست صمیمی تاریخ های مکرر دارم تا منتظر آن باشم ، و من یاد گرفته ام که چگونه می توانم لحظات آگاهانه ، زمان فرار خودم را تبدیل کنم. کیلومترها از جایی که شروع کردم ، هستم.

Runner's High را بگیرید

اولین فکر شما: حتی نمی توانم یک مایل را راحت بدوم. نمی دانم از کجا شروع کنم

دوباره فکر کنید: آرام ، به معنای واقعی و مجاز شروع کنید. با تقویت قدرت و استقامت قلبی عروقی ، یک مایل پیاده روی کنید و مسافت بیشتری را طی کنید. کارل جی لاوی ، مدیر پزشکی توانبخشی قلب و پیشگیری در مرکز پزشکی اوچنر در نیواورلئان ، می گوید: دوزهای کم دویدن - حتی 1 تا 3 مایل ، دو بار در هفته - حداکثر مزایای سلامتی را دارد.

اولین فکر شما: دویدن خیلی خسته کننده است.

دوباره فکر کنید: اگر نمی توانید با یک دوست بدوید ، به یک پادکست آبدار بروید. هیچ چیزی مانند رمز و راز قتل در یک جنایت واقعی نیست که شما را از سقوط پنج مایل دور کند.

اولین فکر شما: مایل احساس غیرممکن طولانی است.

دوباره فکر کنید: فاصله را به روشی دیگر اندازه بگیرید. شاید بتوانید یک مایل را در سه آهنگ انجام دهید.