شما در دبیرستان نسبت به من پست بودید ، بنابراین سعی نکنید اکنون با من دوست باشید!

از زمان ورودم به فیس بوک ، با خوشبختی با ده ها نفر از گذشته گمشده گذشته ام - از جمله دوستان از اردوگاه تابستانی ، معلم اسپانیایی دبیرستان مورد علاقه من ، چند پسر عموی دور و حتی دختر محله ای که در زمان بازی با او بازی کردم شش ، که به شهر دیگری نقل مکان کرد و از زندگی من ناپدید شد.

در بیشتر موارد ، این تجدید دیدارها شامل یک هیجان اولیه کشف و سپس انبوهی از پیام ها و ایمیل ها است. بعد از اینکه همه ما گرفتار شدیم ، برخی از این روابط آنلاین به دنیای آفلاین سرازیر می شوند. اگر هنوز هم ارتباطی را که در آن سالها داشتیم احساس می کنیم ، قهوه یا صبحانه را ملاقات خواهیم کرد. با این حال ، بیشتر آنها در دنیای فیس بوک راحت می مانند - ما بر روی عکس های یکدیگر کلیک می کنیم و تبریک تولد می فرستیم ، اما این تا آنجا که باشد. همه از جایگاه خود راضی هستند.

اما یکی از دوستان قدیمی اخیراً سعی در مرتب کردن نظم امور داشت.

به افتخار بدنام ترین دختران متوسط ، بیایید به این همکلاسی یک بار دیگر رجینا تماس بگیریم. او نوعی دختری بود که به سختی وجود من را در دبیرستان تصدیق کرد و وقتی این کار را کرد ، فقط برای اظهار نظر حیله گرانه در مورد ژاکت پیراهن من یا موهای صاف من بود (این در روزهایی بود که حجم و قد ، با عظیم مقادیر موس و اسپری مو برابر است هیبت ) یادم می آید که یک لحظه در کلاس یازدهم وقتی او کلاسهای ریاضی چشمانش را چرخاند و به من خندید ، دلیل اینکه من یک روز پس از مرگ یکی از نوازندگان مورد علاقه ام با بو و چشم قرمز به مدرسه آمدم. در یک روز وحشتناک احساس بدتری به من دست داد و هرگز آن را فراموش نکرده ام.

رجینا لزوماً من را جدا نکرد. او برای هر کسی که در لباس موهای بزرگ او نبود ، یک فرصت برابر بود. هرگز حدس نمی زدم که او حتی اسم من را بداند. بنابراین تصور کنید که چقدر متعجب شدم چند هفته پیش که یک درخواست دوست از همین رجینا در صفحه فیس بوک من ظاهر شد. اجازه دادم چند روزی آنجا بنشیند ، و فکر کردم که چرا این زنی که در کل زندگی اش شاید 30 کلمه به من گفته بود - تقریباً همه آنها منفی بودند - می خواهد با من دوست شود. اما پس از آن کنجکاوی بهترین نتیجه را در من پیدا کرد و بر روی تایید کلیک کردم. او بلافاصله برای من پیغامی فرستاد ، که من در اینجا نقل قول می کنم: سلام! دیدن شما در فیس بوک بسیار خوب است. من اخیراً به سالنامه خود نگاه می کردم و فهمیدم کاش بهتر از شما و بچه های ساکت دیگر دبیرستان بودم. به نظر می رسد اکنون زندگی جالبی دارید.

مات و مبهوت مانده بودم. و اعتراف می کنم که دریافت این تقدیرنامه و عذرخواهی برای این دهه ها خوشحال کننده بود. من یک ایمیل ساده برای شما ارسال کردم متشکرم خوشحالم که شما را در فیس بوک هم می بینم. امیدوارم همه چیز خوب باشد. فکر می کردم همین باشد. او عذرخواهی کرد ، من قبول کردم ، هر دو می توانستیم پیش برویم.

اما او در اینجا متوقف نشد. من خیلی دوست دارم که بعضی وقتها دور هم جمع شوم! وقتی سجده کردم و از اینکه مشغول کار هستم ، او همچنان به من پیام می داد و درمورد زندگی من س questionsالاتی را مطرح می کرد که کمتر و بیشتر مشتاق پاسخ آنها می شوم.

ببینید ، من خوشحالم که رجینا به زندگی خود نگاه کرده و سعی در جبران خسارت کرده است ، و من عذرخواهی او را می پذیرم ، اما نمی خواهم دوست او باشم. من وقت ندارم که پروژه او باشم ، جبران کننده رفتار بد در گذشته. همانطور که هر کس با یک شغل و خانواده و پدر و مادر مسن می داند ، کندن اوقات فراغت برای گذراندن با دوستان کار سختی است ، و من می خواهم آن زمان را با افرادی که همیشه با من که عاشقم هستم و هرگز باعث نشده ام احساس بی اهمیتی کنم یا سعی در استفاده از قدرت اجتماعی خود را به روشی منفی داشته ام خوب بوده ام.

شما می دانید که با چه کسانی از برقراری ارتباط مجدد در فیس بوک خوشحالم؟ دختری از تیم مناظره که پس از جلسات با صدای منفجر کردن آهنگ های بروس اسپرینگستین از رادیوی ماشین من را به خانه رساند. تشویق کننده محبوب پایین بلوک که آنقدر خوب بود که روزی که دستم را فراموش کردم و یخ می زدم ، یک جفت دستکش به من قرض داد. پسر لاغر از A.V. باشگاهی که من را تحت فشار قرار داد ، اما من در آن زمان خیلی جوان بودم و نمی توانستم کاملاً از او قدردانی کنم. افرادی که در سنی که بیشتر از همه به آن احتیاج داشتم مهربانی نشان دادند.

اگر در خیابان یا سالن بدنسازی به رجینا برخورد می کردم ، مطمئناً دوستانه رفتار می کردم و از او می پرسیدم که این روزها چه کاری را پشت سر گذاشته است. و هنگامی که او تصویری از دخترش یا تعطیلات ساحلی خود را در فیس بوک ارسال می کند ، من بر تأیید خود کلیک می کنم. حتی ممکن است برای او پیام تولد همراه با یک شکلک کیکی ارسال کنم. و من واقعاً امیدوارم که او پس از جبران رفتاری که بدیهی است اکنون پشیمان است ، مقداری آرامش را احساس کند. اما من وقت بسیار آفلاین خود را برای دوستان واقعی خود رزرو می کنم.

* نام تغییر کرده است.