صحنه: دفتر خانه در خانه من
شخصیت ها: من ، شوهرم
زمان: شب گذشته ، ساعت 9:45 بعد از ظهر
شوهر در کف دفتر خانه دراز کشیده و پشت خود را دراز کرده است ، که فکر می کنم 80٪ تماشای تلویزیون و 20٪ کشش واقعی است. یک ساعت زودتر ما از بازگشت پسر میانی 16 ساله خود به اردوگاه بازگشتیم. او برای گذراندن شنبه شب به خانه آمده بود. وارد دفتر خانه می شوم و به طور عادی به شوهرم می گویم که می خواهم در رختخواب قرار بگیرم و بخوانم.
شوهر: پس به نظر شما احتمالاً باید ملحفه های او را عوض کنیم؟
من (کاملا گیج شده): چرا؟
شوهر: وی گفت که در اردوگاه همه گیری شپش وجود دارد.
من: خیره شدن به شوهر ، تلاش برای درک کردن. پسر 24 ساعت در خانه بود. به نوعی ، این هرگز مطرح نشد. (؟!؟!؟!) اپیدمی شپش؟
شوهر: بله
من: آیا او را از نظر شپش چک کردی؟
شوهر: نه. تصور می کنم آنها در اردوگاه این کار را کردند.
من: شما نمی دانید که آنها این کار را کرده اند؟
شوهر: شروع به درک سنگین بودن شرایط ، فقط به این دلیل که او صدای وحشت در حال افزایش صدای من را تشخیص می دهد. نه آیا او خارش نخواهد داشت؟
من: نه. او آخرین بار نبود.
شوهر: خیره به من. یک حافظه از جایی در عمق پرونده های همسر محاصره شده شروع به شکل گیری می کند. او تاریک به یاد می آورد که پسرش در این اردوگاه قبلاً یکبار هم شپش کرده است. درسته. و سپس همسر محاصره شده مجبور شد با پزشک متخصص اطفال و همه بستگانش تماس بگیرد و همه آن کارها را در جستجوی آنلاین انجام دهد و سپس تعطیلات یک هفته را با قرار دادن Cetaphil در موهای پسر ، دو بار در روز بگذراند. و آن را با شانه شانه کنید. این برای همیشه طول کشید ، زیرا موهای پسرش یک بار واقعا بلند بود. یاد آوردن؟ درست است: 7 روز تعطیلات ، Cetaphil دو بار در روز ، در ساحل دریاچه زیبا Winnipesaukee. در حالی که شوهر بود ... اوه ، کی می داند. بازی تنیس. کتاب خواندن. پشتش را دراز کنید. خوب ، من فکر می کنم اردوگاه بررسی می کرد. آنها به ما می گفتند
من: آنها آخرین بار نیستند. او آخرین بار با شپش به خانه آمد.
شوهر: بی حرف. واقعاً ، در این مرحله چیزی برای گفتن نیست.
من: لطفاً به او پیام دهید و بفهمید آیا او را از نظر شپش بررسی کرده اند؟
شوهر: باشه
من ، وقتی از اتاق خارج می شوم ، از روی شانه صدا می کنم: و حدس می زنم شما باید ملحفه ها را عوض کنید.
صادقانه. صادقانه! من می خواهم این تعامل را در پرونده تفاوت بین زن و مرد قرار دهم. در غیر این صورت باید بخاطر هماهنگی زناشویی وارد پرونده شوهر Clueless شوهر شود ، که سعی می کنم اغلب به آن دسترسی پیدا نکنم. وقتی در رختخواب قرار گرفتم ، فهمیدم که دلیل کلمه LICE ، شوهرم را بلافاصله به حالت عمل وحشتناک عصبانیت نفرستاده است ، این است که ، آخرین باری که پسر ما شپش گرفت ، من تنها کتافیل را دو بار در روز قرار دادم ... شانه زدن آن از طریق ... در ساحل دریاچه Winnipesaukee. جایی که سه هفته دیگر برمی گردیم. اما من این را به شما می گویم: اگر پسر ما شپش داشته باشد ، من این بار اجازه می دهم شوهرم از عهده آن برآید.
