چگونه می توان مجموعه شهید را فتح کرد

بیش از حد شكايت كردن. تکرار. به نظر می رسد بدترین شعار انگیزشی تاکنون ، درست است؟ به نحوه غلت زدن خوش آمدید. گاز گرفتن بیش از حد جویدن یک روش استاندارد برای من است. (مطمئناً ، من می توانم داوطلب کارناوال بهاری شوم و برای خواهرزاده ام یک نسخه کامل تهیه کنم و چندین گزینه برای شام بپزم!) و بعداً احساس سرخ شدن و کینه توزی می کنم. من شوهرم را برای شرح کامل مقدسات خود گوشه ای می کنم ، امیدوارم که با ترکیبی قدرتمند از قدردانی و تحسین بر او غلبه کند (درجه حرارت ، کسی؟). در عوض ، او معمولاً می گوید ، اوه ، شما مجبور نبودید همه این کارها را انجام دهید.

البته ، او درست می گوید علاوه بر دست انداختن بسیاری از موارد غیر قابل مذاکره در زندگی ، من تعداد زیادی وظیفه فوق العاده اعتبار را به عهده می گیرم - و آنها را از طریق دندان قروچه انجام می دهم. من هستم ... کلمه M

من شرکت زیادی دارم ما در محاصره افرادی هستیم که دائماً خود را فدا می کنند و سپس مقدار زیادی از آنها را می کشند. سوال این است که ، برای چه هدفی؟ من از انجام این بازی شکست ناپذیر ضربت سخت زدن خالص صفر می شوم. من از نگه داشتن كینه نسبت به كسانی كه بر اثر تعهدات شبكه ای سنگین نمی شوند ، خسته شده ام.

در تلاش برای دستیابی به ماسک اکسیژن خودم ، تیمی از متخصصان را برای دوره سقوط در مجموعه شهدا دعوت کردم: از کجا می آید ، چرا بسیاری از ما را در چنگال خود نگه می دارد و چگونه حیوان را رام می کند.

سرزنش تاریخ

کاندیدا ماس ، PhD ، استاد الهیات در دانشگاه نوتردام و نویسنده کتاب ، می گوید مفهوم ایثار در همه ادیان و فرهنگ ها یافت می شود. افسانه آزار و شکنجه . اگر در دنیای غرب زندگی می کنید ، هنوز تحت تأثیر ارزش های اجتماعی قرار گرفته اید که هزاران سال پیش اهمیت داشته اند. بله ، او اضافه می کند ، حتی اگر شما یک ملحد باشید: شهدا با قدمت از دوران باستان ، شجاع ، با فضیلت و قوی قلمداد می شدند. تفاوت اساسی این است که شهدای تاریخی ، مانند جوآن آرک - و همچنین شهدای مدرن تر ، مانند گاندی و نلسون ماندلا - اهداف بالاتری داشتند. دیوید زمرد ، متخصص علوم رفتاری ، بنیانگذار مرکز رهبری Bainbridge ، می گوید شهدای واقعی برای چیزی ایستادند. برای آنها ، درد و رنج مهم نبود - این در درجه دوم جنگ آنها بود ، و این در فرهنگ فعلی بی جا بوده است.

شهادت مدرن هر روزه عموماً هیچ وظیفه بزرگی در پس آن نیست. گونی غمگین دفتر که برای همیشه دست خود را برای انجام وظایف روح شکن بالا می کشد یا خواهر شوهر محاصره شده ای که از اجازه دادن به شام ​​صرف نمی کند - آنها به دنبال نجات فقیر و یا آزاد کردن جمعیت نیستند. پام گارسی ، PhD ، روانشناس و مربی زندگی در دالاس ، می گوید: آنها زیاده روی می كنند زیرا می خواهند دنیای شخصی آنها بهتر شود. آنها به دنبال تحقق ، اتصال و احساس اهمیت هستند.

و عوامل زیادی در دنیای کوچک ما وجود دارد. همانطور که بزرگ می شویم ، بسیاری از ما شخصیت های تأثیرگذار را می بینیم - والدین ، ​​معلمان ، روحانیون یا دیگران در موقعیت های اقتدار - نیازهای دیگران را در اولویت قرار می دهند. به تدریج یاد می گیریم که فداکاری را با خوبی برابر کنیم. ناخودآگاه ، شما ممکن است شروع به تقلید از این رفتار به عنوان راهی برای خشنود کردن مردم و دریافت عشق کنید ، می گوید مربی زندگی ، جن مازر ، نویسنده کتاب تجلی آسان ساخته شده است .

امنیت!

اما چرا برخی از ما نسبت به دیگران مستعد ابتلا به این پیام رسانی هستیم؟ بیشتر آن به مسائل اساسی ارزش والایی برمی گردد. شارون مارتین ، روان درمانگر در سن خوزه ، کالیفرنیا ، می گوید: به طور معمول ، شهدا نمی دانند چگونه خود را بسیار خوب تأیید کنند و دوست داشته باشند. آنها احساس می کنند که ارزش آنها در خدمت به دیگران است - بنابراین اگر دست از این کار بردارند ، هیچ ارزشی نخواهند داشت. افسوس ، نوع دوستی و انگیزه های پسین ، اتاق خواب های عجیبی ایجاد می کند ، به همین دلیل خم شدن به عقب ، بلیط طلایی به سرزمین موعود ارائه نمی دهد. مارتین می گوید ، شهدا از انجام کارهای خوب احساسات گرم زیادی ندارند.

چه چیزی ما را در این راکت نگه می دارد؟ تا حدی مسئله کنترل است. مازر می گوید شهدا فکر می کنند که اگر کاری انجام ندهند ، این کار انجام نمی شود. یا حداقل به درستی نیست. زمرد می گوید ، شهید با این فرض عمل می کند که خود او بهتر می داند و به جای پاسخ جواب دارد ، زیرا گزینه دیگر - که کمک های ما در واقع ضروری نیست - کاملاً بی ثبات کننده است. زمرد توضیح می دهد این یک خدشه به خود است که اعتراف می کند دنیا به شما وابسته نیست.

همچنین ، هدایت بخش عمده ای از انرژی شما در موقعیت های خارجی باعث ایجاد حواس پرتی می شود: این به شما اجازه می دهد آسیب پذیری ها ، اهداف و کاستی های خود را برطرف کنید. چطور ممکن است از شما انتظار داشته باشد که آن استاد را به پایان برسانید ، شغلی را که حقیر هستید ترک کنید یا آن را به ورزشگاه برسانید وقتی که خیلی مشغول مراقبت از هر چیز دیگری هستید؟

مازر می گوید شما به عنوان یک شهید ، مجبور نیستید مسئولیت شخصی را بپذیرید. شما می توانید ناراحتی خود را طرح کرده و سرزنش خود را به ظاهر نشان دهید. گارسی می گوید شما ممکن است در تلاش باشید این واقعیت را بپوشانید که هیچ سرنخی ندارید که چگونه می توانید از جایی که هستید به جایی که می خواهید برسید.

بزرگ V

گرسنگی برای تأیید اعتبار متداول ترین انگیزه رفتار شهید است - اما یافتن رضایت در این زمینه دشوار است. زمرد می گوید ، شما مرتباً کارهایی را برای دیگران انجام می دهید ، فکر می کنید که در پایان ، ستایش پاداش شما است. اما هرگز کافی نخواهد بود - مانند اعتیاد می شود. به همین دلیل است که شهدا به طور مداوم به دنبال تعارف هستند ، که (خواه از آن آگاه باشند یا نه) غالباً شکایت دارند.

جوآن کیمز ، کارشناس والدین ، ​​نویسنده: شهید در خانه بمان و یک شهید بهبود یافته خودش یادآوری می کند که تعقیب آن اژدهای خاص وقتی داوطلبانه برای هر کمیته ای در اطراف بود ، چقدر ناامیدکننده بود. حتی در موارد نادری که ممکن است 12 ثانیه کف بزنم و مردم بگویند ، 'متشکرم ، جوآن ،' من دوست خواهم بود ، 'این ارزش سه هفته شکستن و نگرانی شبانه را نداشت.'

وقتی تحسین ها ناگزیر کوتاه می آیند ، شهدا غالباً به دنبال جایزه در می روند: ترحم. گارسی می گوید ، آنها با غر زدن و سرزنش كردن توجه خود را به بی عدالتی جلب می كنند. به طور طبیعی ، این برای هر کس که پذیرفته می شود ، مهمترین چیز است ، بنابراین جای تعجب نیست که کینه در هر دو طرف رابطه شهید و شهادت افزایش یابد.

شکستن چرخه

اگر این رفتار کاملاً ریشه ای باشد ، می توانید جلوی آن را بگیرید؟ بله ، مازر می گوید. تغییر همان لحظه متعهد شدن به آن شروع می شود. مانند هر تعمیرات اساسی بزرگ ، این یک روند مداوم است. در اینجا چند استراتژی آورده شده است.

میله را پایین بیاورید. شما می خواهید همه کارها به روش خود و در جدول زمانی انجام شود - اما اگر بخواهید از این حلقه خارج شوید ، باید تغییر کند. بپذیرید که هر کار تجاری مرگ یا مرگ نیست و استانداردهای خود را تنظیم کنید. کیمز می گوید ، اگر شوهرم را به بازار بفرستم ، می دانم که او با مارک های مختلف به خانه می آید. ... اما این هنوز یک کار کمتر برای من است - و یک چیز کمتر شگفت انگیز است.

تفویض و برش. تمام فعالیتهای ماه آینده را روی دفتر خود بنویسید (برنامه جمع آوری کمک مالی کتابخانه ، راه اندازی رایانه جدید مادر ، ثبت نام بچه ها در اردوگاه و غیره). مازر می گوید ، چیزهایی را که شما را روشن می کنند دایره کنید. پیدا کردن یک زن و شوهر برای برش. آنچه را که می توانید به آنها تفویض کنید و به چه کسی ، با نتایج ناقص (اما کافی!) علامت گذاری کنید.

نیت خود را بیان کنید. با محتاطانه با حلقه درونی خود ارتباط برقرار کنید که دیگر یک گروه یک نفره نیستید. زمرد می گوید بسیار خاص: از آنجا که شما باید زود در محل کار خود باشید ، من بچه ها را به مدرسه می برم ، اما ما باید طرح وانت را اصلاح کنیم. سپس به افراد واقعی خود فرصت دهید تا بازی کنند - منهای انتقادات. مازر می گوید ، با همکاران ، نیازی به توضیح دادن نیست. وقتی می گویید در دسترس نیستید ، افراد به جای دیگری مراجعه می کنند. آنها گرفتار می شوند. کیمز از اینکه چگونه استخراج خودش بدون درد می تواند تعجب کند تعجب کرد: من به باشگاه تقویت کننده گفتم ، ‘می دانید چه؟ من وظیفه خود را انجام داده ام من بازنشسته می شوم! 'واکنش همه این بود: 'برای شما خوب است!'

اعمال خودخواهانه روزانه را انجام دهید. خودتان را مجبور کنید از آنچه متعلق به شماست استفاده کنید ، مانند زمان تعطیلات استفاده نشده یا یک استراحت منظم برای ناهار. گارسی را به موقع ترک دفتر ، پیشنهاد گارسی یا تعیین وقت برای خوابیدن و تکریم آن ، حتی اگر کارهای بی پایان برای انجام دادن وجود دارد. اگر یک سناریوی غیرمنتظره - مثلاً یک روز برفی - اتفاق بیفتد ، راحت ترین حالت را در نظر بگیرید شما. کیمز می گوید: چنین احساسی از گناه وجود دارد که مادران هر بار که زن زنی نیستند ، احساس می کنند. من قبلاً فکر می کردم دخترم از این که من داوطلبانه در مدرسه هستم مراقبت می کند - و معلوم شد که او یک چرندری نداده است! و من برای انجام آن وقت با او از دست می دادم. اگر درباره آنچه واقعاً برای عزیزانتان مهم است اطمینان ندارید ، از آنها س askال کنید.

یک ضربان بزن با حرکت به جلو ، فرصت های بی پایان برای بازی منجی به شما ارائه می شود - و وسوسه اجتناب ناپذیر است. اما قبل از این که روی شمشیر خود بیفتید (من شما را ساعت 6 صبح روز یکشنبه به فرودگاه می رسانم!) ، مارتین می گوید این س questionsالات را از خود بپرسید: چرا من این کار را می کنم؟ اگر آن را بپوشم ، چه چیزی را باید کنار بگذارم؟ آیا من هنوز هم می خواهم این کار را انجام دهم حتی اگر کسی هیچ وقت از آن اطلاع نداشته باشد؟ شاید از بین نرود ، یا شاید هم بگذرد. سخاوت به خاطر خودش وجود دارد. فقط مطمئن شوید که دستور کار شما صرفاً کسب امتیاز براونی نیست - زیرا همانطور که پس از جمع آوری سهم من عادلانه آموخته ام ، ارزش آنها زیاد نیست. مشكل ذهنیت شهید این است كه شما فكر می كنید كسی در جایی در حال جمع آوری حساب است ، ماس می گوید. حدس بزنید چه: هیچ حسابرسی وجود ندارد.

اگر با یک شهید زندگی می کنید

… احساس می کنیم بله! نکته اصلی این است که حل این مشکل شما نیست - اما در اینجا چند توصیه برای کمک به هدایت همه در مسیر درست وجود دارد.

  • ذهنیت قربانی را تشویق نکنید. زمرد می گوید ، هنگامی که شهدا وارد حالت من ضعیف می شوند ، از درگیر کردن عقب و جلو 'آیا افتضاح نیست؟' خودداری کنید ، این باعث می شود شما یک همدست باشید. (و طاقت فرسا است.)
  • روی دو پای خود بایستید. اگر از زمان انجام گزارش خشکشویی / پخت و پز / هزینه خود ، چند دولت ریاست جمهوری بوده است (انتخاب کنید!) ، وقت آن است که قدم خود را بکشید. مارتین می گوید ، دیگر از استفاده خود دست بردارید و وزن خود را بکشید. برای اینکه شهدا کنترل خود را کنار بگذارد ، شما باید مایل باشید کارهای بیشتری انجام دهید. نکته مثبت دیگر استقلال: کمتر کینه به دل خواهید گرفت. زمرد می گوید ، اگر دائماً نجات می یابید ، قدرت شما را کاهش می دهد و به طور ناگهانی به احساس 'پایین آمدن' منجر می شود.
  • اعتبار دهنده عمل كننده است نه عمل. مازر می گوید ، وقتی شهید شما به دنبال تأیید است ، به جای او محبت کنید. به جای اینکه به خاطر کاری که انجام می دهد ، به او پشت بزنید ، به او بگویید که چقدر از او قدردانی می کنید. مازر توضیح می دهد که از چه احساسی برخوردار است ، سعی کنید ارتباط برقرار کنید و به خاطر داشته باشید که س questionsالات بهتر از پاسخ ها جواب می دهند.