آیا بحث با پسرم در مورد زمان نمایش باعث کاهش طول عمر من می شود؟

آخر هفته با ناامیدی فهمیدم که به نظر می رسد اکنون وقتم را اینگونه سپری می کنم:

30 درصد: کار کردن
20 درصد: خوابیدن
10 درصد: انتقال بی نظمی از یک اتاق خانه به اتاق دیگر
40 درصد: مشاجره با پسر نوجوانم درباره زمان نمایش

اگر نمی خواهم پیش پرداخت وام خود را انجام دهم یا نحوه انجام کارهای اساسی انسانی مانند بستن کفش و تنفس را فراموش کنم ، می توانید به این نتیجه برسید که کار و خواب کاملاً ضروری است. بهم ریختگی (و منظور من از شلوغی کراپولا است که بیشتر متعلق به موجودات دیگری است که با آنها زندگی می کنم: چوب های فوتبال ، اسباب بازی های سگ ؛ اسلحه های Nerf ؛ کاسه های غلات با شیر خشک که در قسمت پایین جمع شده است) برای زنده ماندن من نیز ضروری است ، اگر این کار را نکنم نمی خواهم در یک خوکچه زندگی کنم یا گردنم را روی پلاستیک سخت پلاستیکی که کسی به طرز مرموزی در وسط پله ها گذاشته است بشکنم.

اگر بخواهم پدر یا مادری خوب باشم (این به معنای هک نیست) و کسی که سعی دارد ارزش های خود را به تصویب برساند ، 40 درصد از زندگی من که اکنون در بحث و گفتگو با کودک 15 ساله ام صرف زمان نمایش است نیز ضروری به نظر می رسد. آنها هر نسل باشند). اما واقعاً ، بسیار طاقت فرسا است. و من فکر می کنم این روی امید به زندگی من تأثیر می گذارد. در راه خوب نیست

به نظر می رسد اکنون پسرم وقت خود را صرف این می کند:
15 درصد: مدرسه
30 درصد: خوابیدن
10 درصد: فیس بوک
45 درصد: لیگ افسانه ها

نمی دانم چه لیگ افسانه ها است؟ من هم این کار را نکردم ، تا اینکه جان پسرم را گرفت. (برای افراد ناآگاه: لیگ افسانه ها صفحه ویکی پدیا)

در والدین مسائل زیادی وجود دارد که راه درست کاملاً مشخص است. چیزی جز سیب زمینی سرخ کرده نمی خورید؟ ناسالم. عبور از خیابان بدون نگاه کردن؟ خطرناک. با متن جدا شدن از کسی؟ غیر قابل قبول روزانه ساعتها را با هدفون سپری کنید و هنگام بازی همه دوستانتان را فریاد بزنید لیگ افسانه ها با یکدیگر؟ من فقط نمی دانم آیا بدتر از این است که با نوجوان خود بر سر یک بازی ویدیویی جنگ کنید (بنابراین فشار خون خود را بالا می برید و احتمالاً منجر به مرگ زود هنگام شما می شود) یا در حالی که او رنگ پریده و کمرنگتر می شود و همه کلاس های خود را بد می کند در هماهنگی زندگی کنید؟ مطمئناً ، در سناریوی آخر ، شما ، مادر ، ممکن است عمر طولانی تری داشته باشید ، اما پسرتان سرانجام دیگر از اتاق خود خارج نمی شود و بزرگ می شود و تبدیل به یکی از افرادی می شود که هرگز در اجتماع دیده نمی شوند ، مانند بو ردلی یا ادوارد اسنودن. در این مرحله من منتظر هستم که خداوند علامتی به من بدهد: بجنگید ، یا حوله بیندازید؟ اما من فکر می کنم خدا مسائل بزرگتری برای رسیدگی دارد زیرا هنوز علامت من نیامده است.

مردم می گویند فرزندپروری برای یک نوجوان سخت است. من می گویم فرزندپروری برای یک نوجوان چندان سخت نیست اما والدینی که به نوجوانی معتاد است لیگ افسانه ها غیر ممکن است و اگر دیگر هرگز در این وبلاگ پست نگذارم ، می دانید که من در تلاش تلاش کردم.