من و شریکم سبک های مالی کاملاً متفاوتی داریم - در اینجا نحوه پر کردن شکاف (و شما هم می توانید)

تحقیقات نشان می‌دهد که زوج‌های هزاره بر سر پول زیاد بحث می‌کنند. در اینجا آمده است که چگونه من و شریکم به درگیری در مورد سبک های مالی متفاوت خود پایان دادیم - و به رشد یکدیگر در این فرآیند کمک کردیم. میخال وینر

اگر زندگی یک رام کام بود، فیلم در مورد ملاقات من و همسرم با غلبه بر کمرویی (و بسته بودن) برای یافتن عشق واقعی و دنبال کردن رویاهای خود در کنار هم به پایان می رسید. زندگی، با این حال، یک رام کام نیست. فقط به این دلیل که همدیگر را پیدا کرده بودیم به این معنی نبود که همه چیز آفتاب و گل های مروارید بود. مانند هر زوج دیگری، ما با چالش‌هایی روبرو بوده‌ایم که یکی از مهم‌ترین آنها به پول مربوط می‌شود.

برخورد با پول با هم - از کجا می آید، چگونه آن را خرج کردیم، چگونه پس انداز کنیم، اگر ما باید پس انداز کنیم - برای ما یک چالش بود. هنگامی که با هم به خانه رفتیم و شروع به تقسیم هزینه ها کردیم، به نظر می رسید که هر روز فرصت های بیشتری برای درگیری ایجاد می شود. هر یک از ما در خانه‌هایی با سنت‌های مالی متفاوت بزرگ شده بودیم، و هر دوی ما ایده‌های بسیار متفاوتی درباره معنای پول و نحوه رفتار با آن داشتیم. به علاوه، معلوم می شود: پول می تواند یک استعاره باشد تقریبا برای هر چیزی مشکل این بود که، علیرغم اینکه این منبع اصلی اصطکاک است، ما زبانی نداشتیم که بتوانیم درباره آن به طور سازنده صحبت کنیم.

بسیاری از فرهنگ ها تمایل دارند که امور مالی را به عنوان یک موضوع تابو در نظر بگیرند، نه اینکه در مکالمه مودبانه نقض شود - و ایالات متحده نیز تفاوتی ندارد. آ مطالعه 2018 دریافتند که 39 درصد از آمریکایی ها احساس می کنند که حقوق و درآمد خانواده برای بحث با همسالان یا دوستان ممنوع است. همین مطالعه نشان می‌دهد که بیبی بومرها کمتر احساس راحتی در مورد پول دارند و سطح راحتی به آرامی با هر نسل افزایش می‌یابد. با این حال، این واقعیت همچنان پابرجاست: بسیاری از ما وقتی باید در مورد اینکه چقدر کار می‌کنیم یا نمی‌کنیم، چقدر پس‌انداز کرده‌ایم و برای چه پولی خرج می‌کنیم، دچار خارش می‌شویم.

وقتی شروع به زندگی مشترک می کنید، این می تواند مشکل بزرگی باشد. در واقع، الف مطالعه 2018 توسط Fidelity Investments دریافتند که 72 درصد از زوج‌های هزاره مانند ما که نگران بدهی هستند «مرتب یا گهگاه درباره پول» بحث می‌کنند. اگر به اندازه کافی بد نبود، الف مطالعه 2012 دریافتند که اختلافات مالی 'شدیدترین انواع اختلاف برای پیش بینی طلاق' هستند.

در حالی که من و شریکم ممکن است فکر کرده باشیم که ما تنها کسانی هستیم که در مورد دلار و سنت با هم بحث می کنیم، اما این دور از واقعیت بود. با این حال، خبر خوب این است که ما تاکتیک‌هایی را برای پایان دادن به بحث‌ها و حتی بهتر از آن، کمک به رشد یکدیگر در این فرآیند کشف کرده‌ایم. در اینجا این است که ما چگونه این کار را انجام دادیم، و چگونه شما نیز می توانید.

آیتم های مرتبط

از خود بپرسید: آیا واقعاً به پول مربوط می شود؟

چیزی که ما خیلی زود متوجه شدیم، و در گفتگوهای من با زوج های دیگری که با آن ها مشکل داشتند نیز به چشم آمد، این بود که پول می تواند به عنوان یک محرک حساس برای بسیاری از مسائل دیگر باشد. برای مثال امنیت یا اعتماد.

یارن فادیلوگللاری توضیح می‌دهد: «در فرهنگ خانواده‌محور مانند فرهنگ من وبلاگ نویس از قبرس، 'این نشانه صمیمیت است که به نوبت پرداخت کنید یا از مقدار کمی پول مشکلی ایجاد نکنید.' وقتی دوست پسر غیر قبرسی فادیلوگللاری، آنتوان کوربیله، می خواست برای هر خرید نیکل و سکه را بشمارد، آن را آزاردهنده و سرد می دید. این دو باید چند گفتگوی باز داشته باشند، که در طی آن هر کدام تفاوت های فرهنگی و رفتاری بین نگرش خود را نسبت به هزینه ها تشخیص دادند.

فادیلوگلاری ادامه می دهد: «این گفتگو به ما کمک کرد تا پویایی را در روابط خود ایجاد کنیم، [ابتدا] در مورد مسائل مالی و سپس نحوه برخورد با مشکلات یا سایر تفاوت های فرهنگی که ممکن است ایجاد شود.»

این فقط اعتماد بین مردم نیست. امنیت ناشی از دانستن اینکه شما یک بالشتک مالی برای استفاده در مواقع اضطراری دارید، چیزی برای تمسخر نیست - و این چیزی است بسیاری از آمریکایی ها کمبود دارند .

والدینم همیشه به من یاد می‌دادند که بودجه سختی داشته باشم، اول به خودم بپردازم، و هر ماه پول (حتی مقدار کمی) را کنار بگذارم - زیرا هرگز نمی‌دانی ممکن است چه اتفاقی بیفتد. از طرف دیگر، به همسرم آموزش داده نشد که از پس‌انداز یا بودجه‌بندی آگاه باشد و در نتیجه سبک مالی من را خفه می‌کرد. من در همین حال احساس ناامنی و اضطراب می کردم که نمی دانستم چقدر خرج می کنم یا پس انداز می کنم. چیزی به سادگی رفتن به سوپرمارکت برای ما محل بحث شد - موضوعی که با ازدواج و افتتاح حساب مشترک بدتر شد. مانند فادیلوگللاری و کوربیله، ما مجبور بودیم یک سری گفتگوهای بسیار آسیب پذیر (و ناراحت کننده) در مورد اینکه عمل خرج کردن برای ما چه چیزی را نشان می دهد و چگونه ممکن است برای یافتن یک میانه خوشبخت تلاش کنیم، داشته باشیم.

نمای طولانی (و عریض) را ببینید.

یادگیری کوچکنمایی زمانی که به پول فکر می کنید یک تغییر واقعاً انقلابی در دیدگاه است – و انجام آن سخت است. با وجود سختی، این یکی از مفیدترین چیزها برای من و همسرم بوده است. این کاملاً ارزش ناراحتی اولیه را دارد.

به هر حال، شما و همسرتان احتمالاً تصمیم گرفته اید که بقیه زندگی خود را با هم بگذرانید و این مدت زمان زیادی است. چقدر درآمد دارید، چقدر پول دارید، چه چیزی پس انداز می کنید، دارایی های شما چگونه به نظر می رسد - همه اینها در طول زمان تغییر خواهند کرد. برای من و همسرم، می‌دانیم که ماه‌ها و سال‌هایی وجود خواهد داشت که در آن من نان‌آور اصلی زندگی خواهم بود و بالعکس. وقتی با دید بلندمدت به چیزها فکر می کنیم، در کوتاه مدت دلپذیرتر می شوند.

این همیشه برای هیچ یک از ما آسان نبود. وقتی در سال 2017 کارم را ترک کردم، همسرم حقوق بگیر اصلی شد و قبول این موضوع برایم سخت بود. برای من، پول بیش از اعتماد و امنیت است. این استعاره ای از ارزش و همچنین مایه غرور است. جامعه ما گرایش دارد - هر چند تقلیل دهنده - ارزش یک فرد را با مقداری که در بانک دارد اندازه گیری کنید و من این نگرش را اتخاذ کرده بودم. وقتی کمک مالی به خانواده مان را متوقف کردم، احساس بی فایده ای کردم. در فصول دیگر، مانند زمانی که همسرم یک دوره کارآموزی بدون حقوق را طی کرد، در نهایت احساس مشابهی داشت.

هر دوی ما مجبور شدیم نحوه تعریف ایده مشارکت در خانواده را تغییر دهیم. ما یاد گرفتیم که کمک هایی مانند پخت و پز، تدارکات و رشد شخصی را در تصویر کلی بگنجانیم - در کنار هر ارزش پولی که وارد کردیم. به یکدیگر یادآوری کردیم که زندگی طولانی است و هر یک از ما خود را با چالش های خاص خود به سمت جدول. ما همچنین به یاد آوردیم که زمان زیادی داریم تا به روش‌های بی‌شماری در خانه‌ای که می‌خواهیم بسازیم کمک کنیم. ما یک تیم هستیم، نه رقیب در یک بازی بی امان چه کسی می تواند بیشتر به دست آورد.

تصمیم بگیرید چه چیزی برای مذاکره قابل مذاکره نیست و چه چیزی.

امیلی باند، الف روزنامه نگار ادبی که در هوستون مستقر است، می‌گوید که او و همسرش «در مورد نیازهایی مانند مراقبت از کودک، هزینه‌های اینترنت، بیمه، قبوض انرژی، [و] این‌جور چیزها بحث نمی‌کنند. این بعد از دعوا در مورد همه آن چیزها و فهمیدن، مخصوصاً در مورد مراقبت از کودکان، این است که برای همه بهتر است که این موارد به طور کامل پوشش داده شود و بحث نشود. ما در مورد خریدهای بزرگ قبل از اینکه اتفاق بیفتد بحث می کنیم، اما از [هزینه های] کوچکتر روزانه نمی گذریم.

باند توضیح می‌دهد که چگونه، به دلیل اینکه آن‌ها از پس‌زمینه‌های مالی متفاوتی هم بودند، شوهرش بیشتر از او ولخرج بود. باند ادامه می‌دهد، اما زندگی در رکود بزرگ، طوفان هاروی و همه‌گیری با هم باعث شده است که این زوج در طول زمان با یکدیگر سازگار شوند، و خاطرنشان می‌کند که هر دوی آن‌ها «ایده مشابهی درباره هزینه‌ها و هزینه‌های ما اتخاذ کرده‌اند. اهداف مالی هستند، و چگونه ما می خواهیم به آنجا برسیم.

ما اغلب با همه چیز به گونه‌ای رفتار می‌کنیم که گویی از اهمیت یکسانی برخوردار است - اما وزن هر دلاری که خرج می‌شود یکسان نیست. فقط شما و شریک زندگیتان می توانید تصمیم بگیرید که چه چیزی قرار است در لیست 10 تایی که ارزش خرج کردن شما را داشته باشد و چه چیزی به حاشیه می رود. تعیین اولویت های یک خانواده در کنار هم سخت تر از آن چیزی است که به نظر می رسد، و نتایج برای هر موقعیت خانوادگی منحصر به فرد متفاوت به نظر می رسد.

من و همسرم نیز با گذشت زمان با یکدیگر سازگار شده‌ایم - و اولویت‌های خانه ما با چالش‌هایی که زندگی برایمان پیش می‌آورد، تسکین بیشتری پیدا کرده است. ما، مانند باند، در مورد مراقبت از کودکان سازش نمی کنیم. اما ما با خوشحالی اقلام عمومی را به‌جای اقلام با نام تجاری به صورت عمده خریداری می‌کنیم تا در هزینه‌ها صرفه‌جویی کنیم. من و همسرم با علم به اینکه از اینکه چقدر پول وارد و خارج می شود احساس راحتی بیشتری می کنم، یک کد رنگی طراحی کردیم. برگه بودجه جایی که با هم هزینه ها را پیگیری می کنیم. او همچنین می‌داند که بحث در مورد هزینه‌های بزرگ آینده (مثلاً یک تعمیر ماشین) از قبل به من کمک می‌کند تا خودم را آماده کنم، بنابراین وقتی هزینه‌های کلان اتفاق می‌افتد، چندان ناراحت نمی‌شوم.

من به او یاد داده ام که قیمت ها را مقایسه کند و مراقب فروش و معاملات باشد. او به من آموخت که ارزان ترین گزینه این نیست همیشه بهترین. در واقع، گاهی اوقات بهتر است کمی بیشتر خرج کنید (اگر می توانید) و چیزی با کیفیت بالاتر تهیه کنید که دوام بیشتری داشته باشد و احتمالاً در درازمدت باعث صرفه جویی در هزینه شما شود. همسرم با تشویق من به این که کمی مشت محکم باشم، به من آموخت که از لذت های کوچک و روزمره زندگی لذت ببرم. او زندگی ما را شادتر کرده است.

ما مجبور شده‌ایم اولویت‌هایمان را در مقاطع مختلف تغییر دهیم، مانند زمانی که همسرم در اواسط بیماری همه‌گیر شغلش را از دست داد، در حالی که من با نوزادمان در خانه می‌ماندم. ناگهان، ما مجبور شدیم هزینه ها را به طور چشمگیری کاهش دهیم و یافتن راه های نوآورانه برای انجام این کار (خرید به صورت عمده، تکیه بر گروه های محلی فیس بوک و موارد دیگر) به یک پروژه مشترک تبدیل شد. زمینه سازی با صحبت در مورد آسایش مالی و انتظارات قبل از همه گیر شدن، این امر را بسیار راحت تر کرد.

طرز فکرت را عوض کن

لیزا جانسون می‌گوید: «نگرش‌هایی که ما نسبت به پول داریم و آنچه در مورد پول باور داریم، با بزرگ شدن ما ایجاد می‌شود.» استراتژیست و کارآفرین تجاری مستقر در بریتانیا. او توضیح می دهد که وقتی بزرگ شد، اغلب عباراتی مانند 'پول روی درختان رشد نمی کند' شنیده است.

جانسون توضیح می دهد: «این باعث شد فکر کنم هیچ کجا پولی وجود ندارد. به طور مشابه، چون پدر مجرد او سه شغل برای انجام دادن داشت، او توضیح می‌دهد که جانسون تصور می‌کرد «پول به سختی به دست می‌آید». جانسون می‌گوید، با این حال، امروز شغل من در حال حاضر درآمد غیرفعال است. من کمترین میزانی را که در زندگی‌ام کار کرده‌ام کار می‌کنم و بیشترین درآمد را هم دارم، بنابراین این درست نبود. اما وقتی بزرگ می‌شویم، نگرش‌های افراد دیگر را می‌پذیریم. ذهنیت پولی که برای مدت طولانی داشتم، [من را از رسیدن به درآمد میلیونی باز می داشت. پشت سرم چیزهایی به خودم گفتم: افرادی که من از آنجا آمده ام [در مسکن عمومی] هفت رقمی درآمد ندارند . ما می توانیم چیزهایی در مورد پول به خودمان بگوییم که به سادگی درست نیستند.

یادگیری دانستن ارزش خود - و درخواست غرامت مناسب برای کارتان - می تواند یک منحنی یادگیری شیب دار باشد. این برای من و همسرم بود، اما با توجه به این واقعیت که ما هر دو آزادکار هستیم، بسیار مهم بود. زنان بدنام هستند هنگام مذاکره در مورد حقوق ناراحت کننده است - و این ناراحتی با پول به جنسیت بدنام و مداوم کمک می کند شکاف دستمزد . با این حال، تغییر در طرز فکر به همان اندازه مهم است که به شما امکان می دهد پول را به عنوان چیزی شرم آور یا شرم آور تصور نکنید. در نظر گرفتن یک رویکرد واقعی تر در مورد چگونگی و آنچه که درآمد یا خرج می کنید به شما امکان می دهد وضعیت مالی همیشه در حال تغییر را مدیریت کنید.

مانند فریلنسرها ، من و همسرم هر دو مقدار مشخصی از ریسک مالی ذاتی را در مشاغل انتخابی خود داریم. با این حال، حقیقت را باید گفت، این روزها بسیاری از مشاغل امن نیستند . بسیاری از ما احتمالاً متوجه می شویم که به بشکه پرداختی خیره شده ایم که نمی توانیم پرداخت کنیم - چه به شکل شهریه، صورت حساب آب و برق، هزینه های پزشکی یا چیز دیگری باشد. چگونه می توان از شما انتظار داشت که با این چالش ها روبرو شوید و بر آنها غلبه کنید، اگر حتی نمی توانید صحبت در مورد آنها بدون اینکه همه گیج شوند؟ (پاسخ: نمی توانید.)

بنابراین، برداشتن نیش از گزنه که بحث پول است، قدرت را برای هدایت دنیای پول محور به جایی که باید باشد، می دهد. به دور از این درک نادرست که پول برابر است با عزت نفس، و دوباره به دستان شما – و در دستان شخصی که با او در این مسیر پیچیده تردد می کنید.