وقتی زمان جدا شدن از یک دوست است چه کاری باید انجام دهید

بیایید این را بپذیریم: دوستی ها به همان اندازه روابط دیگر به کار نیاز دارند. و به دلایلی ، به راحتی نمی توانید به دوست خود بگویید که چیزی شما را آزار می دهد. خوشبختانه ساده واقعی ستون نویسان شیوه های مدرن کاترین نیومن (کارشناس آداب و ادب و نویسنده خاطرات والدین) در انتظار Birdy ) و میشل اسلاطلا (استاد دانشکده روزنامه نگاری دانشگاه کلمبیا و ستون نویس سابق این سازمان) نیویورک تایمز ) در مورد اینکه چه چیزی را ترجیح می دهید که اصلاً چیزی نگویید ، مشاوره دهید.

من و شوهرم دوستهای دوستانمان را دوست داریم و سرگرم کننده است که آنها را به خانه خودمان برسانیم. اما ما با مشکلی روبرو شده ایم: چند نفر از آنها نمی دانند چه موقع باید بروند! در پایان عصر ، من و شوهرم می توانیم خمیازه بکشیم و چشم های خون آلود داشته باشیم ، و صرفاً مودب بودن ، در یک مکالمه سهم های واحدی ارائه دهیم ، و آنها این نکته را نمی پذیرند. آنها فقط وقتی خسته می شوند ترک می کنند. در موارد دیگر ، این دوستان در زمان شام بدون اعلام اعلام می کنند و سپس تا زمانی که گرسنه نشوند ، بیرون نمی روند. چگونه می توانیم با ادب نشان دهیم که آنها بیش از حد استقبال خود را از دست می دهند؟ - K.O.

همان کاری را انجام دهید که بسیاری از مراکز خرید چینی در زمان تعطیل انجام می دهند: Kenny G’s Going Home را بازی کنید تا از مهمانان خود برای بسته بندی آن انتقاد کنید. یا خلا Or را بیرون بیاورید ، همانطور که کافه محلی ما وقتی تصمیم می گیرد زمان آن فرا رسیده است که بخواهید کلاهبرداری کنید. یا ، سلام ، فقط با دوستان خود صحبت کنید ، بعید است که خلاف شوند. از این گذشته ، آنها احتمالاً نمی فهمند که شما خسته شده اید. پس از این کار ، آنها می توانند مهمانی را به مکان دیگری منتقل کنند. همینقدر پیشنهاد دهید: می توانید بگویید ما دوست داریم شما را دوست داشته باشیم. اما زودتر خسته می شویم. ما به زودی شما را برمی گردانیم ، اما در حال حاضر یک خیابان عالی در خیابان وجود دارد که بچه ها باید آن را امتحان کنید. '

به همین ترتیب ، اگر وقتی برای شام نشسته اید ، بازدید غیر منتظره ای از شما می کنند ، مستقیماً به آنها بگویید که زمان مناسبی نیست و برای آینده نزدیک برنامه دیگری ارائه دهید. تا آنجا که مشکلات پیش می رود ، این یک مسئله خارق العاده است. شما بچه ها باید بسیار سرگرم کننده باشید اگر این افراد خوشحال بسیار مشتاق به ماندگاری هستند.

من اغلب فکر می کنم که بهترین دوست من - بگذارید او را جنیس صدا کنیم - می خواهد تنها شخص زندگی من باشد. یک مثال: من اخیراً میزبان دوست دخترم شدم که از خارج از شهر برای ملاقات بود. این اتفاقاً همان روز تولد جنیس بود. من از جنیس دعوت کردم که به ما بپیوندد ، اما او حاضر نشد. (او زن دیگر را دوست ندارد.) در نتیجه ، او از من ناراحت شد که او را در روز تولدش ندیدم. من جانیس را پرستش می کنم ، اما چگونه می توانم درک کنم که من به دوستان دیگر نیز احتیاج دارم؟ - LL.

به نظر می رسد که داشتن جنیس تهدید می کند به دوستی شما آسیب می رساند. از آنجا که او هم حسود است و هم انعطاف ناپذیر است ، ممکن است در طولانی مدت وقت خود را صرف کنید - و بخواهید زمان بیشتری را سپری کنید. اما اگر اکنون این مشکل را برطرف کنید ، این احتمال وجود دارد که شما و جنیس بتوانید این مرحله طوفانی را پشت سر بگذارید و همراهی یکدیگر را برای سالهای سال گرامی بداریم.

شما ممکن است سعی کنید به آرامی احساسات متناقض خود را به او منتقل کنید. من برای دوستی ما ارزش زیادی قائلم ، می توانید به او بگویید ، اما افراد دیگر نیز برای من مهم هستند. روز تولد خود را بگیرید: دوست داشتم شما را ببینم ، اما نمی توانستم مهمانم را رها کنم. دوست داشتم شما بیشتر با او آشنا شوید و شاید اگر این را بشناسید واقعاً دوستش داشته باشید. اما اگر شما مایل به سازش در این نوع شرایط نیستید ، من نمی توانم شما را آنقدر ببینم.

شما نیازهای خود را بیان خواهید کرد در حالی که دوست خود را از ضرر انحصار طلبی آگاه می کنید. بعلاوه ، شما او را تشویق می کنید تا شل شود و افق دیدش را افزایش دهد ، کاری که اگر بخواهد یک جامعه دوست و شکوفا از دوستان خود داشته باشد ، همان کاری را انجام می دهد که همانطور که معقولانه می خواهید برای خود ایجاد کنید.

من و شوهرم 12 سال با یک زوج دیگر دوست هستیم. اما ما جدا از آنها رشد کرده ایم ، زیرا مشخص شد که ارزش ها و دیدگاه های ما در مورد اکثر موارد ، مانند پول و ایمان ، با آنها متفاوت است. ما سعی کرده ایم به آرامی تماس را قطع کنیم ، اما به نظر نمی رسد که آنها این نکته را جلب کنند و من نمی خواهم بی ادب باشم و تماس های آنها را نادیده بگیرم. مهربان ترین راه برای گفتن چیست ، من دیگر نمی خواهم دوست شوم؟ - F.S.

یک دوستی ممکن است به اندازه یک رابطه عاشقانه مغذی و مهم باشد - و پایان آن به همان سختی است. شما و شوهرتان با این زن و شوهر اختلاف نداشته اید. شما فقط از آنها دور شده اید و اختلافات شما با پیرتر شدن متبلور می شود. در حالت ایده آل ، آنها با توجه به عدم پاسخگویی شما ، دیگر با شما تماس نمی گیرند. (بالاخره مردم تمایل به چشم پوشی برای طرد شدن ندارند.) و سپس در مواردی که مسیرهایتان عبور می کند با یک علاقه قدیمی راحت روبرو خواهید شد. از آنجا که به نظر نمی رسد انجام یک محو شدن کند در زندگی آنها یک گزینه باشد ، بهترین شرط شما این است که یک جلسه رو در رو داشته باشید ، هرچند ناخوشایند باشد. شما مدت ها با آنها دوست هستید ، بنابراین به آنها توضیح صادقانه و حضوری احساسات خود را مدیون هستید.

هنگامی که با آنها ملاقات کردید ، مسئولیت جدایی را بر عهده بگیرید ، نه اینکه سرزنش کنید. (فکر کنید: این شما نیستید ، بلکه ما هستیم.) بهترین طبیعت خود را جمع کنید و بگویید ، دوستی شما برای ما بسیار مهم بوده است ، اما ما احساس می کنیم که دیگر چندان سازگار نیستیم. به آنها بگویید که با بسیاری از موضع گیری های آنها در مورد مسائل مهم راحت نیستید. آنها ممکن است ناراحت یا عصبانی باشند ، اما در نهایت شما به آنها لطف خواهید کرد: آزاد کردن آنها برای گذراندن وقت با افرادی که بیشتر از شرکت خود لذت می برند.

من چند نفر از دوستان و اقوام خود را دارم که هر بار که میزبانی آنها را بر عهده دارم 10 تا 15 دقیقه زودتر می رسند. چگونه می توانم مودبانه به آنها بگویم که در زمان تعیین شده برسند؟ - A.W.

به تجربه من ، پرندگان اولیه فقط از کندی ترس دارند. که قابل ستایش است! اما نیت خوب آنها باعث می شود وقتی در جارو برقی یا بدتر از آن فقط نیمه لباس می پوشیدند ، در آستانه شما نمی آیند.

خوشبختانه ، یک راه حل آسان برای این معضل وجود دارد. به این افراد بگویید که میزبانی برای شما مهم است و شما واقعاً می خواهید همه چیز قبل از ورود کسی سر جای خود باشد - حتی افرادی به اندازه آنها که برای شما عزیز هستند. فکر می کنید آنها برای چنین صحبت مستقیم خیلی حساس هستند؟ سپس این روش دزدکی حرکت را امتحان کنید: قبل از رویداد بعدی خود ، به افراد تازه وارد بگویید که مهمانی نیم ساعت دیرتر از آن شروع می شود. وقتی 15 دقیقه بعد از ساعت تعیین شده خود را نشان دادند ، از دیدن آنها خوشحال خواهید شد. هشدار: آنها تقریباً مطمئناً متوجه می شوند که یک بار دیگر ابتدا به خانه شما نرسیده اند. اگر آنها این را ذکر کنند (بدون ترس و وحشت ، بدون شک) ، انگار که یک راز را با هم تقسیم می کنند تکیه داده و زمزمه می کنند: من در حال انجام آزمایش هستم و به چند مهمان - آنهایی که به طور مزمن تأخیر دارند - گفتم زودتر از حد معمول بیایند. فکر نمی کنید برنامه من کاملاً کار کرده باشد؟

ماهیانه تقریباً یک بار ، با گروه دوست دخترانم برای شام بیرون می روم. موضوع مهم نیست ، یکی از اعضای حزب ما همیشه مکالمه را قطع کرده و بر آن مسلط می شود و فقط در مورد خودش و خانواده اش صحبت می کند. ما همین موارد را در موارد متعددی شنیده ایم. چگونه می توانیم با ادب به این فرد بفهمانیم که دوست داریم هر از گاهی او ساکت باشد؟ - نام در صورت درخواست محفوظ است

من و شوهرم ، مایکل ، قبلاً دوستی داشتیم که آنقدر بی وقفه هواپیما را خنک می کرد به طوری که ، در یک مورد ، مایکل در شاخه های گوش ظاهر شد و از روی لعاب لعاب زد - با استوانه های کف نارنجی که به وضوح از گوش هایش بیرون می آمد - در حالی که صحبت می کرد. و نه ، او متوجه نشده است.

مسئله این است که ، افراد خاصی ادامه می یابند زیرا چیزی از طرف دیگران وجود دارد: توجه یا اعتبار سنجی ، احترام یا حمایت. کنایه از این است که yakking مداوم او ، که همه شما را خسته می کند ، پاسخگوی این نیازها نیست. دوست شما اگر یاد بگیرد گوش دهد ، پاسخ دهد و به عضوی با ارزش از گروه شما تبدیل شود ، احساس بهتری نسبت به خودش خواهد داشت. بنابراین احساسات نرم و لطیف خود را در مورد او جمع کنید - به خاطر داشته باشید که چرا از ابتدا با او دوست شدید - و سعی کنید وضعیت روحی او را درک کنید. سپس این درک را داشته و به آرامی او را به یادگیری عادت های بهتر تشویق کنید. شاید او به سادگی نمی داند که چگونه در یک مکالمه جلوی خود را بگیرد و شما و دوستانتان می توانید چگونگی این کار را به او نشان دهید. به عنوان مثال ، گروه ممکن است هر شام را با چک کردن دور میز شروع کند تا همه نوبت به صحبت در مورد هرچه بیشتر از ماه گذشته رسیده است ، برسند.

بعداً عصر ، اگر دوست شما عادت خود را برای قطع بحث از سر بگیرد ، می توانید با مهربانی به او خاطرنشان کنید: آیا می توانید این فکر را حفظ کنید؟ الیزابت هنوز حرف می زد. سرانجام با الگوبرداری از مشارکت مثبت و هدایت او از محاصره خودمحوری به او لطف خواهید کرد.

من یک دوست خوب دارم که هفته ای یک بار برای ناهار ملاقات می کنم. من از دوست داشتن او خیلی لذت می برم. من و شوهرم گاهی اوقات با او و شوهرش بیرون می رویم ، اما اخیراً آنها از ما می خواهند تقریباً هر هفته با آنها کاری کنیم. ما نمی خواهیم بیشتر از یک زن و شوهر دوست باشیم. ما خیلی اجتماعی نیستیم و از بودن در خانه لذت می بریم. ما اکنون دروغ های کوچک سفید می گوییم تا از انجام کار با آنها خلاص شویم ، اما دوست نداریم که صادق نباشیم. چگونه به آنها بگوییم که ترجیح می دهیم بدون آسیب رساندن به احساسات خود ، آنطور که آنها می خواهند اجتماعی نباشیم؟ - S. M.

وسوسه انگیز است که دعوت نامه ها را با دروغ های سفید کم ادامه دهید و فرض کنید که در نهایت پیام را دریافت می کنند. اعتراف می کنم که این ممکن است اولین تمایل من باشد. اما همانطور که می گویید ، این غیر صادقانه است ، و دروغ گفتن اغلب مشکلات بیشتری نسبت به حل آن ایجاد می کند. بنابراین به نفع صدق ، به دوست خود چیزی بگویید ، زیرا رابطه اصلی شما در اینجاست. متاسفم ، ممکن است بگویید که برای چهار نفر ما که اغلب دور هم جمع می شویم کار نمی کند. من عاشق ملاقات با شما برای ناهار هستم ، اما من و شوهرم بدن ساز هستیم. ما فقط دوست نداریم آنقدر بیرون برویم. (خوشبختانه ، حقیقت جرم شرکت آنها نیست ؛ این فقط نشان می دهد که مشکل فرکانس است.) من چیزی مشابه را پشت سر گذاشته ام. من و یك دوست قدیمی عزیزم سعی کردیم كه همسر و فرزندانمان را با هم ادغام كنیم ، اما متوجه شدیم كه آنچه برای ما بسیار گرانبها بود ، واقعاً دوستی قدیمی عزیز ما بود. اگر وضعیت من پیش بینی خوبی باشد ، ممکن است شما یک وصله مختصر ناخوشایند داشته باشید ، اما این دوستی تعادل خود را بازیابی می کند.