چرا من اجازه می دهم پسرم فوتبال بازی کند - مهم نیست که چقدر این کار مرا عصبی می کند!

من قطعاً یکی از مادران اولین ایمنی هستم: بچه های من با کلاه ایمنی دوچرخه سواری می کنند. من مرتباً خطرات صحبت با غریبه ها را به آنها می گویم. من هنوز هم دوست دارم وقتی آنها را در استخر نگه می دارند ، مراقب آنها باشم ، حتی اگر آنها 11 و 13 را داشته باشند. و از ثانیه پسرم به دنیا آمد ، من اعلام کردم که هرگز اجازه نمی دهم او فوتبال بازی کند. من داستان هایی را از دوستان شنیده ام که به دلیل مصدومیت قدیمی فوتبال دبیرستان ، درد مزمن دارند. من فیلم را دیدم ضربه مغزی و همه چیز را در مورد CTE ، آسیب مغزی مربوط به فوتبال آموختم ، و من خوانده ام تمام مقالات ترسناک در این مورد . من بعد از ظهرها به اندازه کافی ورزش وحشیانه و گاه استخوان شکن را تماشا کردم تا بدانم که من اصلاً دوست ندارم پسرم در این کار دخیل باشد. من و شوهرم توافق کردیم: ما قصد داشتیم به ورزش بسیار بی خطر بیس بال پایبند باشیم.

و با این حال ، ما فقط پسرمان را برای فوتبال پرچم ثبت نام کردیم تا او بتواند سال آینده برای بازی در تیم فوتبال مدرسه راهنمایی خود آماده شود. چرا تغییر قلب و احساسات؟

پسرم با وجود همه ترس من عاشق این ورزش است. او آن را با دوستانش در سالن بدنسازی یا روزهای بازی بازی می کند ، و با عجله به خانه می رود تا در مورد یک بلوک عالی که ایجاد کرده یا یک تاچ داون که به ثمر رسانده برایم بگوید. او با خنده ، همه عرق کرده و هیجان زده به خانه می آید ، آماده است تا یک بازی به بازی را به اشتراک بگذارد. من می دانم که بیش از نیمی از نمره او در تیم مدرسه راهنمایی پایان می یابد و این یک تجربه پیوند عالی خواهد بود. من نمی خواهم آن را از او بگیرم.

همچنین ، به اندازه کافی خنده دار ، ما تصمیم گرفته ایم به او اجازه دهیم به دلیل بیس بال بازی کند. او از پنج سالگی مشغول بازی است و من با درسهایی که آموخته ام از من دور شده اند. من برای او هیجان زده ام که می بینم چه درسی می تواند از یک ورزش تیمی دیگر بگیرد - به عنوان مثال ، یازده نفر چگونه همه می توانند نقش های بسیار متفاوت اما حیاتی در رسیدن به همان هدف داشته باشند. و فهمیدم که تمام این سالها که من از فوتبال محتاط بوده ام ، می دیدم که بچه ها هنگام بازی بیس بال آسیب می بینند! من دیده ام که بچه ای در حین بازی با چوب بیس بال صورتش را لرزیده است و داستان های زیادی را در مورد دانش آموزان دبیرستانی که جراحی تامی جان را انجام داده اند شنیده ام زیرا آنها از شدت فشار دادن به شانه های خود آسیب زده اند. بعلاوه ، پسرم در زندگی خود یک استخوان شکسته است - و این در حالی بود که فوتبال بازی می کرد. علیرغم خطرات ، به هیچ وجه نمی توانم به پسرم بگویم که او دیگر نمی تواند بیس بال یا فوتبال بازی کند فقط به دلیل آسیب دیدن قد بلند. با فوتبال جوانان ، اکنون احساس مشابهی دارم.

مربوط: به نظر می رسد ، در واقع هیچ راه مطمئنی برای ترامپولین وجود ندارد

البته ، من هنوز هم یک بازیکنی عصبی هستم که او بازی می کند. من از اینکه او هرگز دچار خراش یا کبودی شود ، متنفرم و می دانم که این مساوی با فوتبال است. من فکر نمی کنم بچه های دیگر به معنای واقعی کلمه به کوچکترین فرزندم سر بزنند و می دانم تماشای بازی هایش برای من اصلاً آسان نخواهد بود. اما ما کورکورانه این تصمیم را نگرفتیم. من عادت کرده ام که در مورد هک کردن تحقیق کنم همه چيز —بنابراین من مطمئناً در این مورد دقت لازم را انجام دادم. من و شوهرم با یکی از مربیان آینده دبیرستان فوتبال پسرم صحبت کردیم ، و او به ما گفت که در دوره راهنمایی ، بیشتر در فوتبال احساس ضربه مغزی می کند و بیشتر در فوتبال تشویق استخوان شکسته است. او همچنین گفت که مدرسه طول می کشد زیاد اقدامات احتیاطی در مورد فوتبال: آنها ساختگی تقلبی برای تمرینات دارند ، کلاه ایمنی از همیشه ایمن تر است و مربیان به بچه ها روش های مقابله با هدف عدم استفاده از سرشان را می آموزند.

و اگرچه مطالعات در مورد جراحات مغزی هنوز ترس از من است ، اما می فهمم که آنها بر روی آنها تمرکز دارند حرفه ای ورزشکاران نقره اصلی همه اخبار ترسناک این است که فوتبال جوانان اکنون از هر زمان دیگری ایمن تر است.

بنابراین ما قصد داریم با فوتبال پرچم این پاییز شروع کنیم. سپس ، اگر پسر ما هنوز این ورزش را دوست دارد ، برای تیم مدرسه راهنمایی خود امتحان می کند. من شخصاً دوست دارم فوتبالش در آنجا پایان یابد ، اما می دانم که اگر او خوب کار کند ، احتمالاً دوست دارد در دبیرستان نیز بازی کند. در حال حاضر ، ما فقط یکبار آن را یکبار انجام خواهیم داد. و من از کنار او را تشویق خواهم کرد - در حالی که چشمانم را جمع می کنم و می پوشانم.