چرا من هرگز عکس های فرزندم را ارسال نمی کنم - همیشه

چی؟ شما یک بچه دارید؟ آماندا مرا از طریق پیام رسان فیس بوک فریاد زد.

آره! در واقع ، او دو ساله است! جواب دادم

آه خدای من! چگونه من این را نمی دانستم؟ چگونه می توانم این مسئله را در فیس بوک از دست بدهم؟

هان این به این دلیل است که من عکس بارداری یا نوزاد را در شبکه های اجتماعی پست نکردم.

من بیش از 15000 عکس از پسر کوچکم گرفته ام و مانند هر مادر تازه وارد ، من فکر می کنم او زرق و برق دارترین بچه روی کره زمین است. با این حال ، اگر از هرکدام از هزار و حدود دوستان فیس بوکی من بپرسید که آیا من نوزادی دارم ، اکثر آنها جواب منفی می دهند ، مگر اینکه من به طور منظم با آنها صحبت کنم. من شاید سه عکس از او ارسال کرده ام ، همه عکس های هنری که در آن چهره او را نمی بینید.

شما فکر می کنید به عنوان یک عکاس و خبرنگار ، من مشتاقانه تصاویر او را ارسال می کنم ، اما این ایده باعث دلهره من به دلایل مختلف می شود.

اولین مورد امنیت است. به عنوان خبرنگار ، من فقط با بررسی مشخصات رسانه های اجتماعی توانسته ام اطلاعات زیادی را در مورد مردم کشف کنم. همه آنقدر اشتراک دارند و اکثر سیستم عامل ها آنقدر ناامن هستند که در عرض چند دقیقه به راحتی می توانید آنچه را که می خواهید پیدا کنید. مردم می توانند از یک عکس بیشتر از آنچه تصور می کنید بیاموزند. به عنوان مثال ، چیزی به سادگی ارسال عکس از کودک شما در یک زمین فوتبال که آرم تیم را بر تن دارد ، می تواند به کسی بگوید که شما و فرزندتان را به صورت هفتگی از کجا پیدا کند.

دلیل دیگری که من از ارسال آن پرهیز می کنم احساساتی تر است - سه نفر از نزدیکترین دوستان من با باروری دست و پنجه نرم کرده اند و داستان های دردناک خود را در مورد تلاش های ناموفق IVF برای IVF به اشتراک گذاشته اند. هر کدام به من گفتند که چگونه دیدن سونوگرافی و عکس کودک در شبکه های اجتماعی قلب آنها را شکست و اشک آنها را گرفت. اینگونه نبود که آنها از دوستانشان ناراضی باشند ، بلکه این بود که آنها تعجب می کردند ، آیا من هرگز قادر به داشتن خانواده ای خواهم بود که همیشه آرزو داشته ام؟ درد آنها باعث شد تا کمی عمیق تر در مورد تأثیر پست هایم بر روی دیگران فکر کنم.

بعد از اینکه یکی دیگر از دوستان من را به تلاش برای پنهان کردن نوزادم متهم کرد ، فکر کردم که چه موقع شبکه های اجتماعی زندگی ما را تسخیر کردند؟ چرا این تنها راه برقراری ارتباط است؟ چه اتفاقی افتاد که با دوستان از طریق تلفن تماس بگیریم ، یا حتی کارتی ارسال کنیم که عکس او روی آن باشد. چرا باید هر بخشی از زندگی شخصی ما توسط خانواده ، دوستان و حتی غریبه ها به صورت آنلاین رعایت شود؟

من به عنوان یک عکاس عاشق گرفتن آن عکس های خاص و به اشتراک گذاری آنها هستم ، اما این کار را با شرایط خودم انجام می دهم. هر چند ماه یکبار چند عکس از پسر کوچکم می گیرم و آنها را روی کارت ها چاپ می کنم و به عنوان راهی شخصی تر برای برقراری ارتباط برای خانواده و دوستان می فرستم. همچنین ، من از یک سرویس ماهانه برای چاپ عکس های تلفن همراه استفاده می کنم و کتابهای عکس خودم را به صورت آنلاین ایجاد می کنم. در جستجوی یک آلبوم عکس واقعی ، در مقایسه با ورق زدن عکس های موجود در تلفن ، نکته بسیار خاصی وجود دارد.

همانطور که گفته شد ، دنیای رسانه های اجتماعی راهی آسان برای برقراری ارتباط است ، اما تمام آن داستان های احمقانه و خنده دار که می خواهم به اشتراک بگذارم در مکالمه حضوری یا تلفنی بسیار بهتر بازی می کنند. در زمانه ای که فناوری بر روز حاکم است ، ممکن است استفاده از رسانه های اجتماعی آسان تر باشد ، اما برای من دوست داشتن به اندازه شنیدن خنده خواهرم یا دیدن لبخند یکی از دوستانم درباره لحظه ای استثنایی که می خواهم به اشتراک بگذارم ، خوشحال کننده نیست.

بیشتر دوستان من می دانند که من از ارسال عکس چه احساسی دارم ، اما در یک مورد نادر پسر کوچک من در یک یا دو عکس از یک جشن تولد یا یک مراسم ظاهر می شود. فهمیدم که نمی توانم همه چیز را کنترل کنم ، بنابراین فقط مطمئن می شوم که در عکس برچسب گذاری نشده ام. به این ترتیب ، مگر اینکه ما را بشناسید ، او فقط بچه دیگری است که در یک عکس سرگرم می شود.

ممکن است روزی نظرم را تغییر دهم ، یا ممکن است او از من بخواهد چند عکس بگذارم ، بنابراین قوانین من سنگ تمام نمی شود. واقعیت این است که ، درست مثل بقیه ، من همینطور که می روم این را می فهمم و غریزه هایم را دنبال می کنم. برنامه من این است که او را به سمت لحظه ای بودن و تمرکز بر کاری که انجام می دهد راهنمایی کنم - امیدوارم که شامل مطالعه ، ورزش و تفریح ​​با دوستان باشد. اگر و وقتی او تصمیم گرفت که در شبکه های اجتماعی باشد ، وقتی به آنجا رسیدیم از آن پل عبور خواهیم کرد.

من باید بخشی از آزمایش رسانه های اجتماعی باشم و خودم انتخاب کنم که چه چیزی ارسال کنم و با چه کسی به صورت آنلاین ارتباط برقرار کنم. با این حال ، از آنجا که زندگی من قبل از فیس بوک ، توییتر و اینستاگرام وجود داشته است ، من دوستی واقعی ایجاد کرده ام که سفرهای هواپیما ، کارت ها و تماس های تلفنی همه روش های برقراری ارتباط بوده اند. من یاد گرفته ام که چگونه به روش قدیمی ارتباط برقرار کنم و فکر می کنم این ارزشمند است. اما نکته اصلی این است که من تصمیم می گیرم چه کسی ، چه چیزی ، در کجا و چه زمانی خود را بیان کنم. به من اجازه داده شده است که مسیر خودم را ترسیم کنم ، دنباله خود را بریزم و تصویر خودم را ایجاد کنم.

چرا من آن را از پسر کوچکم انکار می کنم؟ آیا او نباید خودش انتخاب کند و تصمیم بگیرد چه کسی با شرایط خودش چه چیزی را می بیند؟