چرا وقتی از پشت صندلی مشاهده می شود زندگی بهتر است

مانند بسیاری از خانواده های آمریکایی ، ما تابستان زمان زیادی را در ماشین می گذرانیم. میانه به اردوگاه خواب می رود ، که شامل سفرهای جاده ای برای عزیمت ، روز بازدید و وانت است. تعطیلات ماه اوت ما با یک سفر عظیم الجثه به و به نیوهمپشایر آغاز می شود و به پایان می رسد ، جایی که دقیقاً در همان زمان می رسیم قبل از اینکه همه ما بعد از 10 ساعت در ماشین یکدیگر را بکشیم.

بزرگتر اکنون 16 ساله و بلندتر از من است. او همچنین پاهایی بلند و پسر نوجوان دارد. بنابراین ، وقتی شوهرم در حال رانندگی است و من احساس می کنم یک مادر بزرگوار هستم (که باید اعتراف کنم ، همیشه این نیست ، زیرا معادرت بزرگواری مادرانه چیزی شبیه به این است: ساعتها خواب + کیفیت قهوه + بچه های سر و کله زدن) مادر بزرگواری ؛ می توانید تصور کنید که این معادله هر چند وقت یکبار از بین می رود) ، من اجازه دادم صندلی جلو را داشته باشد. باعث می شود او احساس رشد و اهمیت بیشتری کند. اجازه می دهد تا پیوند پدر / پسر. به او اجازه می دهد موسیقی را کنترل کند. برخی از امتیازهای براونی را برای من به دست می آورد که ممکن است بتوانم در زمان نیاز گیاهان به آبیاری از آنها استفاده کنم.

اما آخر هفته گذشته ، در حالی که سه ساعت از ملاقات پدر و مادرم به خانه می راندیم ، متوجه شدم که سواری در صندلی عقب مزایای ملموسی دارد. چرت زدن راحت تر است اگر بتوانم سرم را روی صندلی ماشین پسر کوچکمان قرار دهم ، که در وسط پشت قرار دارد و دارای لبه بالشتکی خوبی است. (به طور جدی ، آیا روش راحتی برای چرت زدن در صندلی جلو وجود دارد؟ بدون حمل بالش به داخل اتومبیل ، که خیلی احمقانه است برای کلمات؟) من می توانم دست آن پسر کوچک را بگیرم بدون اینکه از جلو با زاویه ای ناخوشایند به عقب برگردم. و از همه بهتر ، تمام توجه وسواس به رانندگی شوهرم را کاملاً از بین می برد.

آیا تا به حال مسافرینی در اتومبیل خود دارید که به طور متناوب هنگام رانندگی صدا ایجاد کنند؟ چه کسی نفس نفس می زند وقتی جرات تغییر مسیر و غیره را دارید؟ خوب ، قبلاً من نبودم ، اما اکنون اینطور است. من نمی دانم چه زمانی شروع شده یا چرا این اتفاق افتاده است. اما من تبدیل به یک مسافر بسیار عصبی شده ام. حتی برای خودم آزار دهنده است.

با این حال ، همانطور که اخیراً کشف شده است ، هنگامی که من در صندلی عقب هستم و مجبور می شوم به جای اینکه از پنجره جلویی بیرون بمانم ، از پنجره کناری بیرون نگاه کنم ، نفس نفس می زند. بدون گرفتن زیر بغل. هر هفت ثانیه هیچ زندگی از جلوی چشمانم نمی گذرد. معجزه است! بهتر از مصرف زاناکس است. من از پنجره کناری نگاه می کنم و دست پسر کوچکمان را گرفته ام و در دنیا مراقبت نمی کنم. اگر هرگز این کار را نکرده اید ، من آن را اکیداً توصیه می کنم. خواه شخص دیگری برای نشستن در صندلی جلو در جای خود داشته باشید یا خیر.

البته ، تا زمانی که بزرگتر رانندگی را شروع می کند ، ممکن است مجبور باشم تا پشت بام محکم بمانم. رو به عقب