10 راه برای بهتر اندیشیدن

من آن را مشکل نیمکت چرمی می نامم ، اما هر وقت مجبور به خرید چیز گران قیمت می شوم برایم اتفاق می افتد. من در فروشگاه مبلمان ایستاده ام ، و در مورد گزینه های مبل خود فکر می کنم ... آیا من پنبه شاه بلوط یا جیر مشکی را می خواهم؟ henوقتی ناگهان مضطرب شدم. اگر یکی را اشتباه انتخاب کنم چه می کنم؟ دانه های عرق عصبی روی پیشانی من جمع می شود. ایکیا مکان سرگرم کننده ای برای داشتن حمله وحشت خفیف نیست.

اگرچه من انتخاب های مصرف کننده خود را جدی می گیرم ، اما همیشه در ساختن گزینه های اشتباه تبحر داشته ام. من مردی با تلویزیون فرسوده و شلوار جین نامناسب بودم. من در رستوران ها بد سفارش دادم.

این مشکل تکراری همان چیزی است که برای اولین بار من را به سمت بررسی استعدادها و محدودیت های مغز انسان سوق داد. آیا می توانم خودم را یاد بگیرم که بهتر انتخاب کنم؟ و سایر مواردی که مغز مسئول خلاقیت ، اراده ، کسر است ، چه می شود؟ آیا می توانم کاری کنم که مغز من بیش از آنچه در گذشته بود انجام دهد؟ معلوم شد ، من می توانم در اینجا برخی از اصول تفکر بهتر وجود دارد که می توانید برای دریافت هرچه بیشتر از ذهن خود هر روز استفاده کنید.

1. روی احساسات خود ضربه بزنید. افکار آگاهانه ما تنها بخشی از آنچه در مغز ما می گذرد هستند. در هر لحظه ، ناخودآگاه اطلاعات زیادی را به دست می آورد که حتی از آن مطلع نیستیم و همه آنها را خیلی سریع پردازش می کنیم. مغز بر اساس نتیجه گیری های خود احساساتی را ایجاد می کند. بنابراین این احساس لطیف را که به شما می گوید از مصرف ویژه ماهی قزل آلا پرهیز کنید ، نادیده نگیرید. ابر رایانه شخصی شما سعی دارد چیزی به شما بگوید.

2. تحت فشار فکر نکنید. این یکی از بدترین لحظات زندگی من بود: من 12 ساله بودم و بسکتبال پیچی بازی می کردم و تیمم با یک امتیاز عقب بود. اگر دو پرتاب آزاد انجام می دادم ، پیروز می شدیم. من از دست دادم. دو برابر. به جای اعتماد به بخشی از ناخودآگاه خودم که شبیه خلبان خودکار آموزش دیده است (این کار با شلیک سبدها را با استفاده از سالها تمرین در حیاط خلوت آموخته بود) ، من با استفاده از مناطق مغزی که ایده ای برای دستیابی به توپ نداشتند ، جزئیات عکسهایم را تجزیه و تحلیل کردم حلقه هنگامی که برای توسعه هر مهارت وقت صرف کردیم (و این همیشه زمان بر است) ، باید به غریزه خود اعتماد کنیم.

3. نقطه نظرات جایگزین را در نظر بگیرید. بازیکنان حرفه ای پوکر معمولاً وقتی به بازیکن دیگری مشکوک به بلوف زدن می شوند از یک ترفند ساده استفاده می کنند: آنها به این فکر می کنند که اگر بازیکن بلوف نمی زد چگونه رفتار می کرد. مغز به طور طبیعی دنیا را تصدیق می کند تا آنچه را که قبلاً معتقد است تأیید کند (به همین دلیل محافظه کاران فاکس نیوز و لیبرال ها MSNBC را تماشا می کنند). اما این عادت محدود کننده و خطرناک است. شما می توانید پاسخ های اشتباه را تأیید کنید.

4- تنظیمات برگزیده خود را به چالش بکشید. مانند باورهای فرضی (نگاه کنید به شماره 3) ، دوست داشتن ها و دوست نداشتن های احتمالی شما می تواند ذهن شما را محدود کند. من قبلا کمی هوس باز گران قیمت شراب بودم. اما بعد ، من یک آزمایش طعم کور از شرابها از طیفهای مختلف قیمت انجام دادم و آنچه دانشمندان از آن زمان تأیید کرده اند را کشف کردم: هیچ ارتباطی بین قیمت بطری و میزان لذت بردن از آن وجود ندارد. با فهمیدن آنچه شما هستید براستی مانند ... این شراب ارزان باشد یا کفش فانتزی ... شما می توانید از زندگی لذت ببرید ، نیازی به گفتن نیست که با عقل بیشتری خرج کنید.

5. دوش های طولانی بگیرید. مطالعات نشان می دهد که غالباً لحظات بصیرت زمانی فرا می رسد که شما از این مسئله آگاه نیستید ، مانند دوش آب گرم یا قدم زدن طولانی. این به این دلیل است که بینش ها معمولاً در اثر هجوم فعالیت عصبی باند گاما با فرکانس بالا در نیمکره راست مغز ایجاد می شوند و ذهن بهتر می تواند با آن نیمکره هماهنگ شود وقتی که بدون استرس باشد.


6. نسبت به خاطرات خود بدبین باشید. در سال های اخیر ، دانشمندان نشان داده اند که خاطرات انسان به طرز شگفت انگیزی غیر صادقانه است. عمل یادآوری یک واقعه (مثلاً جشن تولد هشتمین سالگرد تولد شما) ساختار آن حافظه را در مغز تغییر می دهد. جزئیات اصلاح شده است روایت تغییر می کند. هرچه بیشتر در مورد آن فکر کنید ، دقت شما در یادآوری کمتر می شود و از پایینی آن می توان مبنای انجام هر نوع نتیجه گیری قرار گرفت. (بنابراین شاید شما نباید برای مهمانی بچه خود دلقک استخدام کنید.)

7. انتظار رژیم گرفتن نداشته باشید و جدول کلمات متقاطع را تمام کنید. به نظر می رسد که قشر پیش پیشانی ، ناحیه مغز مسئول اراده و تفکر شناختی ، گوشت نسبتاً ضعیفی است و به راحتی تهی می شود. در یک مطالعه گویا ، افرادی که از آنها خواسته شد یک شماره هفت رقمی را به خاطر بسپارند و سپس یک میان وعده را به آنها پیشنهاد کردند ، بسیار بیشتر از کسانی که از آنها خواسته شد یک شماره یک رقمی را به یاد بیاورند ، کیک شکلاتی را به جای سالاد میوه انتخاب می کنند. عضلات کنترل خود گروه اول خسته شده بودند! مهم است که بدانید شما می توانید همه کارها را انجام دهید ... نه همه یک باره.

8- اشتباهات خود را مطالعه کنید. یکی از ویژگی های مشترک افراد موفق تمایل آنها به تمرکز بر روی دست و پا زدن است. حتی وقتی آنها خوب عمل می کنند ، آنها اصرار دارند که ببینند چه کاری می توانستند بهتر انجام دهند. چنین کمال گرایی ممکن است یک دستورالعمل برای خوشبختی نباشد ، اما این یک جز vital حیاتی برای یادگیری است ، زیرا سلول های مغزی با تجزیه و تحلیل اشتباهات خود می فهمند که چگونه می توانند همه چیز را درست کنند.

9. پیش برو و خیال پردازی کن. کارایی را فراموش کنید. دانشمندان کشف کرده اند که خیال پردازی ابزاری مهم برای خلاقیت است: این باعث شتاب فعالیت در یک مدار معروف به شبکه پیش فرض ، که قسمتهای مختلف مغز را به هم متصل می کند و به ذهن اجازه می دهد انجمن های جدیدی ایجاد کند. مغز رویاپردازی در واقع در overdrive است.

10. به فکر کردن فکر کنید. فراشناخت ، همانطور که شناخته شده است ، یک مهارت حیاتی است. بسیاری از دانشمندان معتقدند که بهترین پیش بینی کننده قضاوت خوب ، هوش یا تجربه نیست. این تمایل به درون نگری است. مغز مانند چاقوی ارتش سوئیس است ، پر از ابزارهای مختلف. هنگام انتخاب کاناپه ، می توانیم به احساسات خود اعتماد کنیم ، اما هنگام بررسی دقیق جریمه رهن ، باید به مغز منطقی اعتماد کنیم. تا زمانی که فکر نکنید کدام یک از ابزارهای ذهنی برای کار درخور مناسب است ، می توانید در راهرو مبل در Ikea سرخ کنید ، حتی عرق کنید.