چگونه مذاکره کنیم مثل اینکه چیزی برای از دست دادن ندارید

به نظر می رسد مذاکره تقریباً برای بیرون کشیدن مضطرب ترین خودمان انجام شده است - گرملین حریص که بیش از حد درخواست می کند ، طرف گناه برای اینکه اصلاً چیزی را درخواست نکرده ، شرم آور و مورد تحقیر قرار گرفته است که به اندازه کافی نخواسته است. (به طور جدی ، برای زنان و اقلیت ها ، این یک وضعیت بدون برد است .) اگر از آن رنج می برید سندرم تحریک کننده ، شما فقط نیستید مذاکره با یک طرف دیگر ، شما در مورد ارزش خود ، پولی و غیرپولی (با وقت ، انرژی ، تخصص سخت گیرانه خود) با خود مذاکره می کنید. مذاکره می پرسد شما این ارزش را می گذارید تا مبادا جهانی آن را برای شما قیمت گذاری کند - و آن را دست کم بگیرید.

یک پرهیز و تصور غلط این است که مذاکره خوب همه چیز بازی اعتماد به نفس است و کسانی که این کار را انجام نمی دهند فقط به عزت نفس نیاز دارند. باور غلط دیگر این است که احتمال مذاکره زنان و نامزدهای BIPOC کمتر است. ولی تحقیقات نشان میدهد که در حالی که ما می پرسیم ، ما نمی گیریم . (یا بدتر ، ما راه درست را بپرسید و هنوز دریافت نمی کنم.) پس چرا ما ذهنیت خود را تغییر نمی دهیم؟ بگذارید و مذاکره کنیم مثل اینکه چیزی برای از دست دادن نداریم. در اینجا چند نکته برای تحقق آن آورده شده است.

آیتم های مرتبط

1 قبل از فارغ التحصیلی از سهام بالاتر ، مذاکره با ریسک پایین را تمرین کنید.

به دنبال فرصت هایی برای مذاکره باشید حتی وقتی چیزی در خطر نیست یا تقریباً مطمئن هستید که جواب منفی خواهد بود. با شرکت کارت اعتباری خود تماس بگیرید و نرخ بهره کمتری بخواهید. محدودیت بالاتری برای هزینه ها بخواهید. با ارائه دهنده اینترنت خود تماس بگیرید و قیمت کمتری را که ممکن است در شرکت XYZ دریافت کنید درخواست کنید. بدترین اتفاقی که می تواند بیفتد این است که آنها نه بگویند. هرچه بیشتر بشنوید نه ، کمتر می زند. هرچه کمتر نیش بزند ، راحتتر می توان پرسید. هرچه بیشتر بپرسید ، عضله مذاکره کننده شما بیشتر می شود.

دو اضطراب مذاکره را دقیقاً همین را تشخیص دهید - اضطراب.

خواه امکان شنیدن نه ، ترس از اینکه طرف مقابل چه فکری می کند یا قضاوت شخص دیگری درباره ارزش شخصی شما باشد ، مذاکره می تواند واکنش های جنگ / پرواز سریع ما را تحریک کند. زمان مشاوره مورد علاقه درمانی: بازنویسی داستان غالبا، واکنش های اضطرابی در داستانهای گذشته دیگران به ما گفته اند یا ما خودمان گفته ایم. ما لیاقت آنچه می خواهیم نیستیم ، ما به اندازه کافی سخت کار نکرده ایم ، زنان مذاکره نمی کنند ، و غیره. روایت ها را از پرش دوباره تنظیم کنید و داستان جدید را بارها و بارها برای خود بگویید. توپ ذهنی را به زمین شخصی خود منتقل کنید. به دست گرفتن کنترل روایت خود ، اضطراب را محدود می کند و شما را برای بحث و امکان باز می کند.

3 به پایداری فکر کنید ، نه به رقابت.

برخلاف نظر رایج ، مذاکره در مورد 'پیروزی' نیست. این در مورد ایجاد پایداری برای هر دو طرف است. کارفرمایان با اطمینان از اینکه کارکنانشان احساس ارزش و جبران می کنند ، کارمندان عالی را حفظ می کنند. یک ارائه دهنده خدمات می خواهد مشتریان بلند مدت خود را حفظ کند و مشتریان بلند مدت برای وفاداری به دلایلی نیاز دارند. از خودت بپرس: چه چیزی پایدارترین وضعیت را برای شما و طرفی که با آن در حال مذاکره هستید ایجاد می کند؟

همیشه مراقب چه شرایطی ناپایدار و چرا باشید. فکر کردن در مورد مذاکره صرفاً با مفهوم 'برنده شدن' به این معنی است که بازی با پایان مذاکره به پایان می رسد - صرف نظر از اینکه در مورد چه توافق شده است. با ماندن در مکالمه ، درب همیشه برای تغییر مذاکره باز است.

4 از طرف شخص دیگری مذاکره کنید.

تحقیقات نشان میدهد که زنان تمایل دارند با پرخاشگرانه تر و بدون ترس بیشتر به مذاکره بپردازند ، این امر به نفع شخص دیگری است نه خود آنها. این ناشی از 'هزینه اجتماعی' مذاکره ، زنان بیشتر از مردان احساس سخت گیری می کنند. (به عبارت دیگر، برای خانم ها ، گاهی اوقات پرسیدن لطمه می زند .) همه ما این داستان قدیمی را می دانیم - از نظر تاریخی نگاه مطلوبی به زنان در مناصب عمومی انجام می شود - تا جاه طلبی شخصی خود را نشان دهند . در حالی که با استاندارد های دوگانه مردسالار باید در هر مرحله مبارزه شود ، اگر در میز مذاکره خیلی جسور نیستید ، این تغییر ساده را در ذهن خود امتحان کنید: از طرف شخص دیگری مذاکره کنید. (این به عنوان استفاده از a نیز شناخته می شود 'حساب رابطه ای' در مذاکره.)

شاید شما به حقوق بهتر احتیاج داشته باشید تا بتوانید پس انداز تحصیل فرزندتان را بدست آورید. شاید شما به ساعات کاری انعطاف پذیر نیاز داشته باشید تا بتوانید از عزیزی که نیاز به کمک دارد مراقبت کنید. سعی کنید حتی به خود شخص سوم فکر کنید - البته ، شما برای بهترین دوست خود به خفاش می روید. اگر آن بهترین دوست شما بودید چه می شد؟

5 تمام ارزش خود را بدانید - نه فقط ارزش پولی خود را.

ما اغلب به مذاکره صرفاً از نظر پول فکر می کنیم. ما می خواهیم افزایش ، نرخ بهتر و قیمت پایین تر. اما مذاکره نیاز به تفکری فراتر از پول دارد. از خود بپرسید: هزینه وقت شما چقدر است؟ چقدر طول کشید تا تخصص خود را بدست آورید که اکنون در موقعیت استفاده از قدرت قرار دارید؟ از کدام مرزها سر باز می زنید؟

افزایش ممکن است خوب باشد - اما ساعات انعطاف پذیری که به شما امکان می دهد کودک خود را از مدرسه به خانه بیاورید ممکن است بهتر باشد. ممکن است کار جدیدی را دوست داشته باشید - اما شغل مورد نیاز برای رفت و آمد را نمی خواهید. شاید شما خواهان تغییر سیاست ها هستید - تنوع بیشتر در امور اداری ، مسیرهای بیشتری برای ارتقا سطح. لیستی از موارد غیر قابل مذاکره ، انعطاف پذیری و خواسته های بزرگ خود تهیه کنید و در نظر بگیرید که این موارد برای طرف مقابل نیز می تواند باشد. آنچه برای شما غیرقابل مذاکره است ممکن است محل انعطاف پذیری آنها باشد. با پرسش غیرمنتظره مذاکره کننده خود را خلع سلاح کنید - ممکن است دقیقاً همان چیزی را که می خواهید بگیرید.