اگر سگ شما آمد تا با شما کار کند

دو هفته پیش برای کار در کالیفرنیا بودم و از یک آژانس تبلیغاتی بسیار جالب بازدید کردم. در واقع آژانس بسیار باحال بود ، به طوری که فقط گشت و گذار در آن مکان باعث شد احساس بی احتیاطی ، سبک قدیمی و عدم تجانس کنم. به طور جدی ، من همچنین ممکن است پوشیده ام دامن حلقه ای .

یکی از مواردی که این نمایندگی را بسیار باحال کرده بود این بود که می توانستید سگ خود را به محل کار خود ببرید. این مکان یک نقشه طبقه باز داشت و به هر کجا که نگاه می کردید سگ هایی وجود داشتند: بعضی در اتاقک پشت بچه های دروازه ای ، بعضی ها با خوشحالی از صاحب خانه بیرون می روند. و بسیاری ، بسیاری چرت زدن . من که مجذوب شده بودم ، یکی از کسانی را که در آنجا کار می کند کباب کردم ، و او توضیح داد که شما باید قراردادی را امضا کنید که سگ شما پارس نکند ، تصادف نکند و با دیگران خوب بازی کند. (آه ، همه انسانها باید چنین قراردادی را امضا کنند.)

از آن زمان ، من وسواس داشتم که سگم را به محل کار خود ببرم و وزن کنم که آیا این کار خوبی است یا نه.

طرفداران

  • کسی که در وسط روز کار بغل کند
  • کسی که در آن لحظه از او شکایت کند وقتی به همکارانم بگوید واقعاً چه چیزی در سر من می گذرد بی ادبی ، مضحک یا شاید غیرقانونی باشد
  • یادآوری دائمی و زنده ای که می گویم زندگی در خارج از چهار دیوار دفتر کارم است
  • کسی که مرا مجبور به بیرون رفتن در یک روز خوب کند ، مهم نیست چقدر مشغول هستم

مخالف

  • موهای سگ در سراسر دفتر من
  • دیگر در دفتر من غذا نمی خورم ، زیرا سگ من یک گدای بی شرمانه / گودال بی ته و ته
  • بعد از یک روز گذراندن در جلسات ، سگ من از من متنفر می شود
  • لازم به ذکر است که اعتقاد خود را که برای بهترین دوست مرد پویا مهم است ، از دست ندهد ، اینکه من کسی هستم که می داند او چه می کند
  • سگ من باعث حواس پرتی خواهد شد وقتی که مجبور شوم روی کاری که از آن متنفر هستم تمرکز کنم ، مانند دیدن هر چیزی در صفحه گسترده اکسل

البته ، تأمل بردن سگ من به محل کار ، مانند تأمل است چه تعداد فرشته می توانند روی سر سنجاق برقصند ، چون من برای چنین شرکتی کار نمی کنم. اما همه ما می توانیم خواب ببینیم ، مگر نه؟