سوالاتی که آرزو می کنم قبل از خرید خانه کشور خود بپرسم

من و شوهرم اولین خانه روستایی خود را با کرکره خریدیم. ما می خواستیم نوعی زندگی آرام و آرام باشد که تصور می کنیم ناشی از زندگی دور از هر شهری است و دیدگاه کاملا روشنی از زندگی روستایی داشتیم. ما تصویر کردیم باغ های سرسبز صبح و ساکت و آرام در جاده ای خاکی قدم می زند در حالی که بچه های آینده ما کرک قاصدک می وزند و ملخ ها را تعقیب می کنند (مشاهده کنید؟ کل چشم بند). ما چنان درگیر خیالات خود بودیم که فکر نمی کردیم چند س basicال اساسی درباره زندگی در کشور بپرسیم.

اگر بخواهم این کار را دوباره انجام دهم ، می پرسم ، با چه نوع حیوانات وحشی روبرو خواهیم شد؟ در حیاط خانه ما ، که چهار جریب جنگل است ، یک لانه روباه وجود دارد. با روباه های واقعی که در آن زندگی می کنند. آن روباه ها ، گرچه دیدن بعضی اوقات در اطراف حیاط ما زیبا هستند ، اما همه مرغ ها را کشته اند و حتی یک نفر کلاه آفتاب کودک شیرخوار من را که از کالسکه افتاده بود ، به سرقت برد. ما خرگوش های وحشی ، گوزن ها ، اسکون ها ، خوکچه ها ، راکون ها ، موش ها و موش ها را دیده ایم و یک سال وقتی که وصله تمشک مخصوصاً قوی بود ، یک خرس سیاه ، که نزدیک به من یک حمله قلبی بود.

من همچنین می پرسم: دقیقاً ، سپتیک تانک و میدان لیچ چیست؟ داشتن یک چاه چگونه بر زندگی ما تأثیر می گذارد؟ اینجا همه چیز به دور آب می چرخد. اگر باران کافی نداشته باشیم ، تهدید به خشک شدن چاه واقعی و صادقانه است ، کمی ترسناک است. داشتن مخزن سپتیک به معنای این است که هر آنچه که ما شستشو می دهیم اساساً در حیاط خود در منطقه ای به نام شستشو زندگی می کند. دیگر تمیز آبی پاک کننده توالت یا سفید کننده یا سایر مواد شیمیایی قابل اعتماد برای تمیز نگه داشتن توالت ما نیست. اکنون ما باید بیشتر مراقب شستشو باشیم زیرا هیچ مرکز تصفیه آب شهری مناسب برای مدیریت پسماند ما وجود ندارد.

باید می پرسیدم ، نزدیکترین فروشگاه مواد غذایی چقدر نزدیک است؟ و عملاً در مورد معنای آن فاصله فکر کردم. فقط برای رفتن به فروشگاه و خرید شیر و پوشک باید یک ساعت رفت و برگشت رانندگی کنیم. من و شوهرم اکنون با برنامه ریزی غذایی به BFF تبدیل شده ایم که کاملاً فهمیده ایم که ولع مصرف تاکو به معنای یک ساعت رانندگی ، سرگردانی در فروشگاه های مواد غذایی ، پرداخت بینی برای مواد اولیه تازه و سپس پختن همه چیز در خانه است. و خود را مهاربند کنید: چیزی به عنوان زایمان یا خارج کردن وجود ندارد.

اگر ما هرگز خانه دیگری بخریم ، من نمی توانم پرس و جو کنم ، اینترنت چطوره؟ من و شوهرم پس از اینکه به خانه رویایی خود نقل مکان کردیم ، مبهوت و مبهوت بودیم و متوجه شدیم که نه تنها هیچ اتصال کابل پرسرعت وجود ندارد بلکه ما باید اینترنت خود را از تلفن های همراه خود که در بهترین حالت پذیرایی لکه دار دارند قطع کنیم. نه تنها اینترنت لکه دار است بلکه در هر زمان هوا نامساعد است ، قدرت خود را از دست می دهیم. ما در یک ژنراتور سرمایه گذاری کرده ایم و آموخته ایم که هنگام طوفان برفی ، به هر حال باید آب و گاز تهیه کنیم.

در بیست سالگی ، من در شهرهایی زندگی می کردم که در ساختمان آپارتمانم همسایگان مدام در حال چرخش بودند. بنابراین ، هرگز به ذهنم خطور نکرد که وقتی من و شوهرم خانه روستایی خود را خریداری کردیم ، از حال و هوای عمومی محله س askال کنم. از این گذشته ، ما حتی نمی توانیم همسایگان خود را ببینیم. همه با دیوارهای جنگل و صخره های دوست داشتنی ، جاده های خاکی و مراتع گاو از هم جدا شده اند. اما قطعاً می توانیم آنها را بشنویم. مانند ، پسری آن طرف خیابان که واقعاً اسلحه های خود را دوست دارد و شلیک می کند ، هر روز ، فارغ از درجه حرارت بیرون ، از آفتاب تا غروب آفتاب ، هدف را تمرین می کند. در حالی که مشغول تماشای مناظر از پنجره آشپزخانه بودیم ، مسکن موفق به ذکر این موضوع نشد.

سرانجام وقتی به دنبال یافتن مکانی برای ریشه ریختن آن هستیم ، چشم اندازهای آرام و ساکت ، به آنچه می خواستیم رسیدیم. اما ما هنوز آرزو می کنیم که برای آنچه زندگی واقعی ما به دنبال دارد ، آمادگی بیشتری داشته باشیم.