روت رایشل می خواهد شما عاشق آشپزخانه کوچک خود باشید همانطور که عاشق لباسش است

درحال حاضر، من در آشپزخانه زرق و برق دار ایستاده ام Airbnb من چند هفته در لس آنجلس اجاره کرده ام. این همه زنگ و سوت دارد: پیشخوان های مرمر تیره ، اجاق گاز مجهز به کامپیوتر ، ماشین ظرفشویی اروپایی ، دریچه مجسمه سازی جذاب. یک یخچال بزرگ وجود دارد که با صفحات چوبی صاف استتار می شود و شما هرگز نمی دانید آنجاست. هر گوشه و کنار این آشپزخانه به گونه ای طراحی شده است که حتی در گوشه و کنار که معمولاً غیرقابل دسترسی است ، قفسه های محوری برای نگهداری بسیاری از ماشین آلات - دستگاه های غذا ، چرخ ادویه ، میکسر - در زیر پیشخوان وجود دارد. علاوه بر این ، نمایی از یک باغ بی عیب و نقص است که گربه همسایه آن را بسیار دوست دارد و شبیه یک ببر کوچک است.

این آشپزخانه هیچ مشکلی ندارد ... به جز این واقعیت که من از آن متنفرم.

من و این آشپزخانه علیرغم کارایی پر زرق و برق ، هنوز نتوانسته ایم یک وعده غذایی خوشمزه تولید کنیم. من تعجب نمی کنم: تمام هزینه هایی که در این اتاق ریخته شده باعث سرد ، بالینی و عدم استقبال از آن شده است. گمشو! به نظر می رسد وقتی وارد می شوم فریاد می کشم.

این اثبات این است که آشپزخانه بزرگ آمریکایی کاملاً بی معنی است. می دانید ، این افسانه که تولید یک وعده غذایی مناسب غیرممکن است ، مگر اینکه باتری لوازم خانگی عالی داشته باشید. ابزارهای جدید و ظاهراً ضروری دائماً وارد زندگی ما می شوند. سال گذشته آن بود گلدان فوری . امسال این است سرخ کن هوا . سال آینده ممکن است ضد مشبک باشد (چنین جسمی واقعاً وجود دارد ؛ برای گرم کردن مشبک های معمولی است). افرادی که این چیزها را تولید می کنند می خواهند شما را به یخچالهای رایانه ای که در هنگام کمبود شیر به شما هشدار می دهند ، اجاق های هوشمندی که به شما می گویند چه مدت کباب می شود ، و اجاق های آشپزخانه که مشتاق تولید یک وعده غذایی کامل در مطبوعات هستند ، طمع کنید. یک دکمه.

من با نفس نفس با هر یک از این موارد آشنا شده ام. اما من آنها را نمی خواهم. حقیقت این است که ، با توجه به چند ماده عالی ، یک منبع قابل اعتماد گرما ، یک چاقوی تیز ، و چند گلدان ، هر کسی می تواند یک وعده غذایی عالی تولید کند. کاری که او (یا او) نمی تواند انجام دهد این است که آن وعده غذایی را در آشپزخانه طبخ کند که باعث بدبختی او (یا او) شود.

اولین آشپزخانه ای که می توانم من واقعاً گوشه یک زیر شیروانی با استخوانهای برهنه واقع در منطقه پایین شرق ساید آن زمان غیر تصحیح شده و نسبتاً ترسناک شهر نیویورک را فراخوانی می کنم. پیشخوانهای خود را با شستشوی پالتهای چوبی که توسط همسایگان صنعتی دور انداخته شده بود ، ساختیم. (در آن زمان ، مرکز شهر نیویورک هنوز پر از کارخانه بود.) اجاق گاز ما موجود قدیمی بد دهنی بود که کسی در خیابان مانده بود. مسلماً هیچ ماشین ظرفشویی وجود نداشت که این باعث قدردانی مادام العمر از شستن ظرف ها شود. (به نظر من ایجاد نظم از هرج و مرج بسیار رضایت بخش است.) ما هیچ پولی نداشتیم ، بنابراین وقتی به وردنه احتیاج داشتم خرید یک بطری شراب ارزان قیمت و استفاده از آن برای تهیه شیرینی من منطقی تر بود. (شراب وحشتناک بود ، اما به یک خورشت عالی تبدیل شد.) و من اطمینان دارم که میکروپلن را اختراع کردم: وقتی لازم شد پارمزان را رنده کنم ، از جعبه ابزار شوهرم غرق شدم و ذره ذره او را قرض گرفتم.

آن آشپزخانه ممکن است ریز و درشت باشد ، اما همیشه پر از موسیقی بود ، و من وقتی خودم را یاد می گرفتم که غذاهای خوب را از میان برش های ارزان تهیه کنم ، نان بپزم (در گلدان های سرامیکی دور ریخته شده) و غذای دوستان گرسنه را با خوشحالی می رقصیدم. که هر زمان غذا دور می زد ، ظاهر می شد. آشپزخانه من را بسیار خوشحال کرد و در آخر کتاب آشپزی نوشتم. (اگر می توانید نسخه ای از آن را پیدا کنید Mmmmm: یک جشن ، خواهید فهمید که این شامل تنها یک دستور العمل نیست که به غذاساز یا مخلوط کن ایستاده نیاز دارد.)

من به خانه ای مشترک در برکلی ، کالیفرنیا نقل مکان کردم ، جایی که به ندرت با کمتر از ده نفر برای صرف شام می نشستیم. ما هنوز ماشین ظرفشویی یا ماشین غذای فانتزی نداشتیم ، اما مردم در آن آشپزخانه ایستاده بودند و صحبت می کردند ، خرد می کردند ، شراب می نوشیدند ، ماکارونی را روی یک چیترا به سبک قدیمی می ریختند و یک مرغ را برای تغذیه جمعیت کش می دادند. فکر نمی کنم من هرگز غذای بهتری نسبت به 10 سالی که در آن خانه زندگی می کردم سرو کرده ام.

آشپزخانه بعدی من در لس آنجلس بود ، در یک خانه قدیمی با کف اتاق مشمع دار و یک پریز برق. یکبار دیگر ، هیچ ماشین ظرفشویی نیست. اما این فضای هوایی بود با منظره ای از تپه های دور برف ، و بوگنویلا از پنجره وارد شد. با وجود اجاق گاز عتیقه و برق ناچیز ، هر ساله برای 30 نفر شام شکرگذاری را می پختم و هیچ کس از غذا شکایت نمی کرد.

برای بیشتر تاریخ بشر ، غذا دادن به خانواده کار شکننده ای بود. شما باید حیوانات را پرورش دهید ، باغ را نگهداری کنید ، گوشت را قصاب کنید. باید آب را می آوردی و آتش را روشن می کردی. برای دیدن خانواده خود در زمستان مجبور بودید نعمت تابستان را حفظ کنید.

زندگی مدرن همه اینها را تغییر داده است. لوله کشی داخل منزل ، یخچال و سوپرمارکت ها (بدون ذکر خرید آنلاین) آشپزی را به چیزی تبدیل کرده است که دیگر کار عجیبی نیست. امروز پخت و پز می تواند یک لذت خالص باشد - باید باشد. بنابراین توصیه من این است: تمام وسایلی را که فکر می کنید به آنها نیاز دارید فراموش کنید. فقط آشپزخانه خود را به فضایی که دوست دارید تبدیل کنید. هر چیز دیگری دنبال خواهد شد.

نمی توانم به شما بگویم آشپزخانه رویایی شما باید چگونه باشد. همه ما آنقدر متفاوت آشپزی می کنیم که یک آشپزخانه نمی تواند همه را راضی کند. اما می توانم به شما بگویم که چه چیزی من را خوشحال می کند.

من آشپزخانه های کوچک را ترجیح می دهم. ایستاده در وسط من ، نزدیک هادسون ، نیویورک ، می توانم دستانم را دراز کنم و از یک طرف سینک ظرفشویی و از طرف دیگر را بخورم. درباره آن اجاق گاز: من روی یک اجاق گاز بسیار زیبا سرمایه گذاری کردم و متاسفم که این کار را کردم. اجاق گاز قبلی من ارزان ترین مدل شش سوز در بازار بود و من آن را دوست داشتم. در عرض چند دقیقه به دما می رسد ، در حالی که برای رسیدن به 450 درجه به عدسی که اکنون در اختیار دارم تقریباً نیم ساعت طول می کشد.

من دوست دارم کیک بپزم (بله ، اکنون من یک وردنه دارم) ، بنابراین پیشخوانهایم را با یک سنگ سبز به نام مارپوش پوشاندم ، که به من اجازه می دهد خمیر را در هر کجا که می خواهم پهن کنم. این ماده نه تنها زیبا بلکه فوق العاده محکم است و من می توانم گرم ترین گلدان ها را روی آن بیاورم بدون اینکه به آن فکر کنم.

من ماشین ظرفشویی دارم ، اما حقیقت این است که کاش این کار را نمی کردم. این فضای زیادی را اشغال می کند و اگر می توانم این کار را انجام دهم ، می توانم سطل آشغال را در محل زندگی ماشین ظرفشویی قرار دهم. این یک پیشرفت عمده خواهد بود. هنگام آشپزی همیشه چیزها را پرت می کنید و ظرف ها می توانند تا دیرتر صبر کنند.

خوش شانس هستم: در پنج فوت و شش اینچ ، برای یک زن آمریکایی قد متوسط ​​دارم و اکثر آشپزخانه های استاندارد برای من طراحی شده اند. اما اگر نیستید ، آن را برطرف کنید. خرد کردن در ارتفاع اشتباه طاقت فرسا است. اگر کوتاه هستید ، در لایه هایی از تشک لاستیکی قرار دهید. اگر قد بلندی دارید ، بلوک های خردکن را اضافه کنید تا مجبور نباشید هر وقت چاقو برمی دارید خم شوید. این یک چیز کوچک است. همچنین همه چیز است.

برخی افراد آشپزخانه های اضافی خود را دوست دارند. من نمی کنم من رنگ و هرج و مرج را ترجیح می دهم ، پیشخوانهایم پوشیده از کاسه های میوه و شیشه های ادویه هستند. من هم چند وسیله عتیقه دارم. مورد علاقه من یک آب میوه گیری قدیمی است که من را به یاد یک فیل دوستانه می اندازد. در مغازه های آشپزی 2 دلار هزینه داشت ، اما هر وقت وارد اتاق می شوم باعث خنده من می شود.

جایی که ترجیح می دهم باشم وجود ندارد. آشپزخانه من نور و هوا و موسیقی دارد. اگرچه کوچک است ، اما برای هر دوستی که بخواهد دست بدهد ، فضای کافی وجود دارد. این اتفاق اغلب می افتد ، زیرا این اتاق دعوت به آشپزی است. گربه ها هم این را دوست دارند. آنها با صدای بلند در حال غر زدن و در اطراف مچ پا ما ریسمان می شوند. اما حتی وقتی اتاق خالی است ، من هرگز تنها نیستم. وقتی کنار اجاق ایستاده ام ، ارواح تمام زنانی که به من آشپزی یاد دادند ، آنجا هستند و من را تشویق می کنند.

بیشتر از همه ، هر بار که من یک پیاز را در کره کاراملی می کنم یا آشپزخانه را با عطر و بوی خوب نان که در اجاق گاز بلند می شود پر می کنم ، تمام چیزهای کوچکی را یادآوری می کنم که زندگی را ارزش زندگی دارند. زیرا این راز واقعی یک آشپزخانه عالی است: یکی که دوست دارید واقعاً زندگی را تغییر می دهد. این نه تنها شما را به یک آشپز بهتر تبدیل می کند. این از شما یک فرد شادتر می کند.

روت رایشل سردبیر غذا در بود لس آنجلس تایمز ، منتقد رستوران از نیویورک تایمز ، و سردبیر خوش خوراک . خاطرات اخیر او است Save Me the Plums (14 دلار؛ amazon.com ) . او با همسرش در ایالت نیویورک زندگی می کند.