چگونه با ضرر کنار بیاییم

من و خواهرم از بچگی خود را بهترین دوست می دانستیم. ما به عنوان زنان جوان آرزوی زندگی مستقل تر ، شناختن جهان فراتر از شهر کوچک تگزاس را داشتیم و در عزم برای موفقیت متحد بودیم. ما جدایی ناپذیر بودیم. این در حالی بود که وقتی 15 سال پیش ، دوستی ما ناگهان از هم پاشید ، درهم شکست. این غم و اندوه عمیقی بود که من تا به حال احساس کرده بودم ، همه چیز را دشوارتر می کرد ، زیرا نمی دانستم چه عواملی باعث این نقض شده است. روابط خانوادگی برگزار می شد ... مکالمات مختصر در جمع های خانوادگی ... اما صمیمیت دوستی ، اسرار مشترک و تعطیلات ، از بین رفت. به نظر می رسید تلاش برای ترمیم این بیگانگی وضعیت را بدتر می کند. سالها طول کشید تا نامی به پاسخ احساسی که از دست دادن احساس کردم ، داد. من آن را تشخیص دادم که مادرم چند سال بعد درگذشت: غم و اندوه. همانطور که از دست دادن مادرم ناراحت شدم ، از دست دادن دوستی خواهرم نیز ناراحت شدم.

از دست دادن به اندازه نفس کشیدن بخشی از وجود انسان است. این یک رویداد روزمره است: کیف پول گمشده ، گوشواره ، فرصت سرمایه گذاری. در بیشتر موارد ، ما در مورد آنچه ممکن است اتفاق افتاده است فکر می کنیم ، کمی تحریک می شویم ، و سپس سریع حرکت می کنیم. اما در این صورت ضررهایی وجود دارد که نمی توان آنها را خلاص کرد ... خلا―هایی که باعث ایجاد یک نوع واکنش احساسی قدرتمند می شوند ، مانند آنچه که من نسبت به خواهرم داشتم. احتمالاً شما هم چنین احساسی داشته اید ، اگر خانه شما به نوعی ویران شده باشد ، یک شغل یا یک حیوان خانگی محبوب را از دست داده باشید یا ازدواجتان به طلاق انجامیده باشد. شاید سلامتی شما به دلیل یک بیماری مزمن خراب شده باشد یا مرگ یکی از عزیزانتان را تجربه کرده باشید.

هرگاه ضرر و زیان مسیر زندگی شما را ناگهان و غیرقابل بازگشت تغییر دهد ، و خط را از گذشته ای که گرامی داشتید و به آینده ای که روی آن حساب کرده اید ، تغییر دهد ، احساسات پیچیده دردی را که تجربه می کنید همه می توانند به عنوان غم و اندوه طبقه بندی شوند. هالی پریگرسون ، دانشیار روانپزشکی در دانشکده پزشکی هاروارد می گوید ، هسته اصلی غم و اندوه خواستن چیزی است که دیگر نمی توانید داشته باشید. با این وجود غم و اندوه پاسخی استاندارد و یکپارچه برای مشکلات زندگی نیست. واکنش های شما احتمالاً با هر خسارتی که تجربه می کنید متفاوت خواهد بود ... گاهی اوقات به طور غیر قابل پیش بینی. (به عنوان مثال مرگ یک حیوان خانگی محبوب ممکن است بیش از پایان ازدواج شما را کف بیندازد.) و اینکه هر کس غم و اندوه خود را از نظر عاطفی ، روانی ، جسمی به نمایش می گذاریم به اندازه DNA ما متنوع است. در حقیقت ، تحقیقات به طور گسترده نشان می دهد که با وجود انتظارات ریشه دار ما ، هیچ روش بهینه و واحدی برای غم و اندوه وجود ندارد. یافته های دیگر نیز اطمینان بخش است: اکثریت ما موفق به بهبودی می شویم و حتی بسیاری نتیجه ناراحتی خود را نتیجه مثبتی می دهند. رابرت آ. نیمایر ، استاد روانشناسی در دانشگاه ممفیس ، می گوید: غم و اندوه می تواند زیبایی تلخ و شیرینی باشد. این چیزی نیست که اخراج شود. این یک تجربه انسانی است که باید زندگی کرد ، به اشتراک گذاشته شود ، و قابل فهم و استفاده است.

در جستجوی پاسخ

این چیزی است که بسیاری از ما غم و اندوه را فرض می کنیم: یک احساس غمگین شدید که با گذشت زمان از شدت آن کاسته می شود. احتمالاً باید گریه باشد. و ممکن است بسته به ضرر و زیان ، همه چیز تقریباً به طور کامل در بعضی از نقاط محو شود. (شاید برای شما یک ماه بخاطر ناراحتی برای یک شغل از دست رفته مناسب به نظر برسد ؛ کمی بیشتر برای حیوان خانگی خانگی یا خانه ؛ شاید یک سال برای مرگ یکی از نزدیکان.) اگر احساس غم و اندوه از خود نشان ندهیم ، ما ممکن است یک واکنش غم و اندوه کامل را که مدتی در جاده قرار دارد بر ما منفجر کنیم. وقتی متفاوت بازی می شود ، می توانیم با زیر سوال بردن پاسخ خود ، غم و اندوه خود را تشدید کنیم: اگر شخصی گریه نکند ، در مورد او چه می گوید؟ آیا لحظات شادی واقعی در مقابل از دست دادن به معنای احساسات سرکوب شده است؟ آیا پریشانی بیش از حد طولانی شده است؟

سرزنش نظریه های مشهور ، حداقل تا حدی ، برای سردرگمی. از سال 1917 ، زمانی که زیگموند فروید مقاله خود را با عنوان سوگواری و مالیخولیا منتشر کرد ، پزشکان عزاداری را به عنوان گذرگاهی موقتی - اگر دردناک - در نظر بگیرند که می تواند و باید در اسرع وقت مورد استفاده قرار گیرد. هدف این بود که هر آنچه را از دست داده اید پشت سر خود قرار دهید ، همه پیوندها را با آن بشکنید و غم و اندوه را کار کنید تا زمانی که به تعادل قبلی برسید. Camille B. Wortman ، استاد روانشناسی در دانشگاه استونی بروک ، در نیویورک ، می گوید پیوندهای قدیمی باید كاملاً قطع شود تا بتوانید در روابط یا فعالیت های جدید انرژی صرف كنید.

نظریه های جدیدتر مجموعه ای از مراحلی را توصیف می کند که باید هنگام غصه خوردن از دست بدهید. برجسته ترین این نظریه های مرحله ای توسط روانپزشک الیزابت کوبلر-راس در کتاب پیشگامانه خود تعریف شده است در مورد مرگ و مرگ ، برای اولین بار در سال 1969 منتشر شد. اگرچه کار کوبلر-راس پاسخهای عاطفی بیماران ترمینال به مرگ قریب الوقوع آنها را توصیف می کند ، اما نظریه او در طول سالها در غم و اندوه که نتیجه انواع زیان است ، اعمال می شود. اولین واکنش انکار است: نه ، من نیستم. این نمی تواند درست باشد. این باید یک اشتباه باشد از آنجا ، عصبانیت ، اغلب متوجه همه و همه چیز در اطراف فرد است. سپس چانه زنی: اگر تلاش واقعی برای آشتی کنم ، ازدواجم را پس می گیرم. بعد از آنکه واقعیت از دست دادن واقع می شود ، افسردگی در مرحله بعدی قرار دارد. و سرانجام ، پذیرش. برای کنار آمدن موفقیت آمیز با غم و اندوه خود ، طبق چنین نظریه هایی ، شما باید هر یک از این مراحل را به ترتیب دنبال کنید ، حل و فصل کنید و حرکت کنید. فقط در این صورت است که به طور کامل بهبود یافته اید.

درک جدید

امروزه اکثر کارشناسان از ایده مجموعه ای از مراحل تعیین شده به سمت نگاه به غم و اندوه به عنوان انتقالی که مردم آن را با روش های فردی و شخصی خود اداره می کنند ، و در بیشتر موارد ، با سهولت نسبی دور شده اند. جورج بونانو ، استاد روانشناسی در دانشگاه کلمبیا ، می گوید: بیشتر مردم از حالت شدید غم و اندوه - اشتیاق نیرومند برای چیز از دست رفته - به خاطر احساس خوب ، اما نه لزوما به هر نوع ترتیب. و علی رغم آنچه دوستان ، اقوام و حتی درمانگران پیشنهاد می کنند ، در یک بازه زمانی مشخص اتفاق نمی افتد. به نظر می رسد که ، برای اکثر ما ، روند عزاداری متناسب و شروع می شود. و برای یک فقدان شدید ، مانند مرگ یکی از عزیزان ، می تواند مدت زمان طولانی تری از آنچه انتظار می رود ادامه یابد. پریگرسون می گوید که سالها قسمت هایی از غم و اندوه داشته باشید. ممکن است 30 سال بعد باشد و شما هنوز به یاد داشته باشید که وقتی مادرتان درگذشت چقدر ناراحت بودید. این کاملا طبیعی است.

احساس غم و اندوه اندک در برابر یک ضرر بزرگ می تواند به همان اندازه طبیعی باشد. در مطالعه مقایسه افراد داغدیده با گروهی که ضرر نکرده اند ، بونانو و همکارانش دریافتند که کمی بیشتر از نیمی از داغدیدگان بیش از کسانی که ضرر نکرده اند پریشانی نشان نمی دهند. در میان گروه داغدیده ، اکثریت قریب به اتفاق بعداً جهشی در پریشانی تجربه نکردند ، که این ممکن است پاسخ تأخیری را پیشنهاد کند. محققان نتیجه گرفتند که نمایش حداقل غم و اندوه به مراتب بیشتر از آنچه انتظار می رود رایج است و پیش بینی منفی پیش بینی شده (اگر آن را بطری کنید ، بعداً روی شما منفجر می شود) تقریباً وجود ندارد.

در حقیقت ، اکثریت زیادی از مردم 85 درصد پوند ، می گویند برخی مطالعات ― به خوبی با خسارت مقابله می کنند. بونانو می گوید ، این بدان معنی است که شما می توانید دو جنبه اساسی زندگی را ادامه دهید: کار و عشق. بیشتر افراد می توانند تمرکز و تمرکز کافی را برای انجام کارهای مورد نیاز خود داشته باشند. آنها وظایف مشاغل خود را مدیریت می کنند و می توانند نزدیک و در دسترس عزیزان باشند. و با وجود غم و اندوه ، لحظات خوشبختی دارند. (کسانی که غم و اندوه آنها را ناتوان تر می کند ممکن است به کمک بالینی نیاز داشته باشند ؛ وقتی علائم را از دست می دهید ، علائم را ببینید.) به طور متناقضی ، ظرفیت احساسات مثبت در اوایل پس از از دست دادن ، سازگاری کلی بهتر را بعداً پیش بینی می کند. Bonanno می گوید ، این چگونه می توانیم درد را کنترل کنیم ، زیرا ثابت نیست ... می آید و می رود. ما آن را تاب آوری می نامیم. این بدان معنا نیست که شما غصه نخورید. شما فقط خیلی خوب کنار می آیید.

حس از دست دادن

چگونه می توان در بردن چیزی یا شخصی که دوستش داریم دلیل پیدا کرد؟ انگیزه اول مقابله با اساسی ترین س questionsالات انسانی است: چرا من؟ چرا کارم را از دست دادم در حالی که همکارم در دفتر بعدی این کار را نکرد. چرا خانه من در آتش فرو رفته اما همسایه من خراب نشده است؟ اما میخ زدن به جوابها تنها راه درک کردن از آنچه که شما تجربه می کنید نیست.

تشریفات می تواند به مراحل اولیه دردناک از دست دادن کمک کند. بونانو می گوید ، مراسم تشییع جنازه ، مراسم یادبود ، بیدار کردن برای یک کار قدیمی و مهمانی های طلاق به ما فرصتی ساختارمند می دهند تا هر آنچه را که احساس می کنیم احساس کنیم.

صحبت در مورد تجربه شما می تواند به شما کمک کند مسیر خود را به جلو تعیین کنید. وقتی ضرری را تجربه می کنید ، داستان زندگی شما را تغییر می دهد. شخصیت ها یا دارایی ها اضافه می شوند یا از بین می روند. روابط تغییر می کند. کارهای روزمره لغو می شوند. نقش های طولانی مدت تغییر می کنند. به عنوان مثال ، قبل از طلاق ، زندگی شما بر اساس بسیاری از هویت ها شکل گرفت ، یکی از آنها همسر بود. اکنون آن قسمت از داستان شما باید بازنویسی شود ، ترجیحاً به شکلی که خاطرات خوب یا ارتباطات مداوم را از بین نبرد. با گفتن در مورد ضرر خود ― به اعضای خانواده ، روحانیون ، دوستان ، حتی برای خودتان در یک ژورنال ... می توانید روایت را شکل دهید

از دست دادن حتی می تواند یک کاتالیزور برای رشد مثبت باشد. استفان آر شوشتر ، استاد روانپزشکی بالینی و سیدنی زیسوک ، استاد روانپزشکی ، در تحقیقات مداوم در دانشگاه کالیفرنیا ، سان دیگو ، صدها زن بیوه را مطالعه کرده اند و بسیاری از آنها گزارش داده اند که تجربه آنها آنها را تغییر داده است بهتر: تغییر اولویت های آنها ، افزایش احساس ترحم نسبت به دیگران و تقویت احساس استقلال آنها. بخشی از کنار آمدن با ضرر ، ایجاد تغییرات زندگی در نتیجه است که به شما امکان می دهد بدون فراموشی بهبود یابید. آلان دی. ولفلت ، مدیر مرکز از دست دادن و انتقال زندگی ، در فورت کالینز ، کلرادو ، نکته مهمی را که باید به خاطر سپرد این است که کنار آمدن با ضرر به معنای تعطیلی نیست. غم و اندوه یک تجربه زندگی تحول آفرین است ، نه عجله برای رسیدن به یک راه حل.

اخیراً به عکسی از خواهرم و من برخورد کردم. ما فقط بچه ها هستیم ، دو پسر بچه توبه و زانو زده و در کنار هم در زیر درخت در یک بعد از ظهر تابستان تابستان. خودم را خندان دیدم که درگیر همه ماجراهای مشترک این دو بهترین دوست شده ام. آن وقت بود که می دانستم غم و اندوه مسیر خود را طی کرده است. عزاداری می کنی شما سازگار می شوید. یادت هست انعطاف پذیری نامیده می شود.