یکی از سختترین بخشهای تلاش برای سر و سامان دادن به زندگی مالیتان این است که همچنان به زندگی واقعی خود ادامه دهید، در حالی که بدهیها را پرداخت میکنید و به اهداف خود میرسید. این موضوعی است که مهمان ما، گابریل 28 ساله (نام واقعی او نیست) از بروکلین، نیویورک، در قسمت این هفته برنامه با آن مواجه است. پول محرمانه .
مانند بسیاری از مردم، گابریل در تلاش برای راهاندازی اولین آپارتمان و زندگیاش، بدهکار شد و از آن زمان تاکنون برای پرداخت بدهیاش تلاش کرده است. سختترین قسمت این است که وقتی میبیند مردم اطرافش سنگهای قهوهای میخرند، به صرف صبحانه میروند و به تعطیلات میروند، اولویت دادن به رهایی از بدهی است. گابریل میگوید: «در چند سال گذشته سفرهای زیادی انجام ندادهام، زیرا تمرکز زیادی روی بدهیها داشتهام، بنابراین فکر میکنم این تنها چیزی است که FOMO واقعی را به من میدهد. من همه این افراد را می بینم که به سفر می روند. اگر بخواهم بدهی کارت اعتباری را بپردازم، چیزی برای من منطقی به نظر نمی رسد. احتمالاً نباید هزاران دلار برای رفتن به سفری به جایی بریزم.
'اگر هر چیزی را که دوست دارید و از زندگی خود لذت می برید حذف کنید، مطمئناً سفر بدون بدهی خود را رها خواهید کرد.'
— آجا دانگ، اینستاگرامر مالی
بنابراین چگونه میتوانید تعادل بین مسئولیتپذیری مالی و پرداخت بدهیهای خود را پیدا کنید و همچنان در بودجه خود فضایی برای کارهایی که واقعاً میخواهید انجام دهید پیدا کنید؟
آجا دانگ که پرداخت 200000 دلار بدهی را در اینستاگرام و یوتیوب شرح داده بود، در بودجه خود فضایی برای چیزهایی که واقعاً می خواست، مانند آرایش صورت، پیدا کرد. همه چیز در مورد اولویت بندی است. دانگ میگوید: «بدیهی است که وقتی چیزی را کنار میگذارید که نیاز به نقل قول نیست، چیز دیگری را قربانی میکنید. 'بنابراین من کمک میکنم که 85 دلار [برای آرایش صورت] از غذا میگیرد یا پرداختهای اضافی به بدهیام را از بین میبرد. و زمانی که به این موضوع فکر می کنید، فکر می کنید که آیا به اندازه کافی مهم است که جایگزین شود یا خیر، می دانید که پول به چیزی بیشتر به عنوان یک ضرورت می رود.
دانگ هر هفته زمانی را برای بررسی بودجه خود اختصاص می دهد و نمودارهای جریان را تنظیم می کند تا هر مرحله از سفر بازپرداخت بدهی خود را شرح دهد تا به او کمک کند پیشرفت خود را ببیند (و هیجان زده شود).
دانگ همچنین توصیه میکند به دنبال راههایی برای لذت بردن از یک زندگی اجتماعی بدون صرف هزینههای کلان باشید - مانند انتخاب رستورانهای ارزانتر یا برنامهریزی سفرهای کمهزینه. دانگ می گوید: «رفتن به پارک و پیک نیک آنقدرها هم گران نیست. بنابراین راهحلهای دیگری وجود دارد که میتوانید در عین لذت بردن از زندگیتان و کاوش در شهر انجام دهید که شما را به بیرون از منزل و اجتماعی میرساند.
قسمت این هفته را ببینید پول محرمانه برای گفتگوی کامل استفانی اوکانل رودریگز و دانگ در مورد یافتن تعادل بین آینده مالی و لذت امروزی، «چگونه میتوانم بدهیها را بپردازم--بدون فدا کردن زندگی اجتماعیام؟» پول محرمانه در دسترس است پادکست های اپل ، آمازون ، Spotify ، دوخت ، پخش کننده FM ، یا هر جا که به پادکست های مورد علاقه خود گوش می دهید.
_________________
رونوشت
جین: من خیلی آزادانه خرج میکردم و تکاندهنده بودم - مثل اینکه اولین شغلم را از کالج گرفتم، و مثل مسافرتها هستم، با دوستانم همگام هستم، میتوانم این لباسهایی را که در دبیرستان نمیپوشیدم، بپردازم.
استفانی اوکانل رودریگز: این Money Confidential است، پادکستی از Kozel Bier درباره داستانهای پول، مبارزات و رازهای ما. من میزبان شما هستم، استفانی اوکانل رودریگز. و امروز مهمان ما یک 28 ساله بومی می سی سی پی است که اکنون در بروکلین، نیویورک زندگی می کند و ما او را گابریل صدا می کنیم - نه نام واقعی او.
گابریل: من مستقیماً بعد از کالج از می سی سی پی نقل مکان کردم، بنابراین مانند یک تغییر بزرگ در محیط بود. ناگهان احساس کردم، اوه، تمام پولم رفته است، زیرا به صبحانه یا چیزی شبیه به آن رفته بودم. بنابراین، خوب، خوب، چگونه می توانم یک زندگی اجتماعی را حفظ کنم، و دوست دارم از مزایای زندگی در نیویورک لذت ببرم، بدون اینکه هر بار چک دستمزد به چک دستمزد بدهم.
استفانی اوکانل رودریگز: چه در یک شهر بزرگ و گران قیمت مانند نیویورک زندگی کنید، چه در یک شهر کوچک در سراسر کشور، ایجاد سرگرمی در بودجه شما می تواند یک چالش باشد - به خصوص زمانی که بخش زیادی از زندگی اجتماعی شما به خرج کردن پول مرتبط است.
و هنگامی که در دهه 20 خود هستید و تازه شروع به ایجاد سبک زندگی و شبکه اجتماعی خود کرده اید - به خصوص در یک شهر جدید، به راحتی می توانید آن هزینه ها را از کنترل خارج کنید، همانطور که برای گابریل انجام شد.
گابریل: وقتی برای اولین بار به نیویورک نقل مکان کردم، یک کارت اعتباری گرفتم و یک هزار بدهی کارت اعتباری جمع کردم، زیرا از آن برای پرداخت چیزهایی استفاده می کردم که پول نداشتم.
و بعد در موقعیتی قرار گرفتم که داشتم یک آپارتمان می گرفتم و تو باید مثل این همه سپرده بگذاری، و من به اندازه کافی نداشتم. من در آن زمان حساب پس انداز واقعی نداشتم. و من سپرده آپارتمانم را روی کارت اعتباری ام گذاشتم، که آوریل بسیار بالایی داشت و تبدیل به گلوله برفی شد و من به خاطر بدهی های کارت اعتباری زیادی از بین رفتم و گفتم: 'اوه خدای من، باید این را زیر پا بگذارم.' کنترل.'
و بنابراین احساس میکنم در بیشتر دهههای بیستم، این مشکل بزرگ برای من این بود که چگونه کنترل این گلوله برفی بدهی کارت اعتباری را در دست بگیرم؟
استفانی اوکانل رودریگز: الان چه مدت در نیویورک زندگی می کنید؟
گابریل: برای شش سال.
استفانی اوکانل رودریگز: و در طول آن زمان، آیا استراتژی یا رویکرد خاصی پیدا کرده اید که در مدیریت این تعادل به شما کمک کرده باشد؟
گابریل: یکی از کارهایی که انجام دادم و واقعا کمک کرد این بود که حساب های بانکی ام را جدا کنم. بنابراین اکنون دو حساب بانکی دارم، یکی پول سرگرمی و یکی پول قبض من است.
و بنابراین من فقط سپرده مستقیم خود را به این ترتیب تقسیم کردم. بنابراین من مجبور نیستم به چیزی که حساب قبض خود را می نامم دست بزنم و همه چیز با پرداخت خودکار از آنجا بیرون می آید.
و سپس در حساب پول سرگرم کننده من، دقیقاً مانند انجام هر کاری با آن است، و در آن حساب موجود است. من همیشه حقوق به چک دستمزد می کنم، که حدس می زنم خوب باشد.
چون این فقط پول سرگرم کننده است، اما من نمی دانم. من دوست دارم فقط احساس آزادی داشته باشم، دوست دارم دائماً نگران امور مالی خود نباشم و بدانم که پولم برایم کار می کند و وقتی به آن نیاز دارم آن را دارم.
و مثلاً اگر چیزی پیش بیاید که من می خواهم، مثلاً اگر بخواهم به سفری بروم که احساس می کنم، اوه، می توانم این کار را انجام دهم. همیشه اینطور نبوده است. می دانید، مردم را به خصوص در شهر می بینید، زیرا حقوق می تواند مانند همه جا باشد، این یک جور دیوانه کننده است. و بنابراین شما همه این افراد را می بینید و می گویید، هی، ما در همان سنی هستیم که به همان میزان کار کرده ایم. چگونه این آپارتمان را دارید؟ چگونه همیشه به این سفرها می روید؟ میدونی؟ مقایسه کردن خود با اطرافیانتان همیشه سخت است.
استفانی اوکانل رودریگز: 'چگونه استطاعت این را دارید؟' سوال مثل سوال نهایی است
گابریل: این دیوانه کننده است. به طور جدی، در بلوک من، سنگ های قهوه ای حدود 2 میلیون است. من می گویم این افراد در کنار من چه کسانی هستند؟
مثلا این میلیونرها از کجا می آیند؟
استفانی اوکانل رودریگز: شما تصویر تعطیلات یا عکس خانه را می بینید، اما نمی بینید که شاید آن تعطیلات با کارت اعتباری با سود 25 درصد باشد و این در واقع موقعیتی نیست که بخواهید هر چقدر هم که تصویر زیبا باشد، در آن قرار بگیرید.
گابریل: درست. من در چند سال گذشته سفر زیادی انجام نداده ام که فکر می کنم چون تمرکز زیادی روی بدهی داشته ام. بنابراین فکر می کنم این تنها چیزی است که FOMO واقعی را به من می دهد. من همه این افراد را می بینم که به سفر می روند. من می خواهم، اوه، من آن را دوست دارم. میدونی؟ حدس میزنم، برای چیزی که سعی میکنم اولویتبندی کنم.
اگر بخواهم بدهی کارت اعتباری را بپردازم، چیزی برای من منطقی به نظر نمی رسد. احتمالاً نباید هزاران دلار برای رفتن به سفری به جایی بریزم.
استفانی اوکانل رودریگز: نمیدانم اگر بتوانید خودتان را در حال پیشرفت نسبت به آن روز به شکلی ملموس ببینید، احساس بهتری به شما دست میدهد.
شما در مورد داشتن یک حساب جداگانه برای پول سرگرم کننده صحبت کردید، اما اگر حساب های جداگانه ای برای اهداف سرگرم کننده خود داشته باشید چه؟
آیا صندوق تعطیلات است؟ آیا باید آن را با مقصد رویایی خود نام ببرید؟ واضح است که جدایی برای شما مفید بوده است، اما پس از آن، من همچنین فکر می کنم که داشتن آن ویژگی و سپس داشتن این نوع روش بسیار ملموس برای گفتن من برای این کار تلاش می کنم و هر هفته حرکتی را مشاهده می کنم، حتی اگر 10 دلار در هفته باشد. من به سمت آن قرار می دهم.
و سپس به نوعی پیشرفت را می بینید بدون اینکه کاملاً طاقت فرسا شود.
گابریل: آره من این ایده را دوست داشتم، زیرا به غیر از این که بگویم این حساب پولی سرگرم کننده است، من برای آن هدفی ایجاد نکرده ام. همه اهداف از پول قبض بیرون می آیند و احساس لذت کمتری می کنند، می دانید؟
استفانی اوکانل رودریگز: پس از یک سال و نیم قرنطینه ناشی از کووید و کار از خانه، گابریل، مانند بسیاری از آمریکاییها، از بازگشایی چیزهایی مانند رستورانها و سفر نیز لذت میبرد. این تقاضای سرخورده برای خدمات و تجربههایی که از قبل از شیوع همهگیری نتوانستهایم از آن لذت ببریم، حتی نام خودش را هم گذاشتهاند: هزینههای انتقامجویی.
تجزیه و تحلیل روند پس انداز در طول همهگیری نشان داد که افرادی که بیکاری یا کاهش حقوق را تجربه نکردهاند، در واقع میتوانند بیشتر از همیشه پول پسانداز کنند - بهویژه با کاهش هزینهها به دلیل تعطیلات لغو شده، جشنهای کوچکتر تعطیلات و کمبود هزینههای اجتماعی به دلیل محدودیتهای کووید. بنابراین اکنون، برای جبران زمان از دست رفته، آمریکاییها در سرتاسر کشور چیزهایی را که بیش از همه از دست دادهاند، از جمله سفر، کنسرت، و خریدهای بزرگ در فروشگاهها، هدر میدهند.
و در حالی که خرج کردن مقداری پول برای این چیزها کاملاً خوب است، کلید این است که این هزینه سرگرم کننده و تجربی را در بودجه خود بسازید به گونه ای که با بقیه اهداف مالی شما کار کند، که تعادلی است گابریل، مانند بسیاری از ما، هنوز در تلاش است تا بفهمد
گابریل: من دوست دارم بیرون غذا بخورم. با حضور در نیویورک، دنیا را در دستان خود دارید. بنابراین احساس میکنم بسیاری از آنها صرف شام رفتن، بیرون رفتن برای نوشیدنیها با دوستان میشود. احساس میکنم وقتی خارج از شبکه اجتماعی هستم، پول زیادی برای Ubers و Lyfts خرج میکنم.
من عاشق رفتن به پارک و پیک نیک های مشابه در تابستان، چیزهایی مانند آن هستم.
مثل زمانی است که چک حقوقم را می گیرم و بعد از آن همیشه احساس می کنم آخر هفته است، همه آن را از بین ببرم. مثل این است که اوه، شما روز جمعه حقوق می گیرید و بعد از آن روز جمعه بعد از آن حقوق دریافت می کنید، اما در آن جمعه وسط، مثل این است که، خوب، خوب، پول تمام شده است.
استفانی اوکانل رودریگز: و چه مقدار از آن به معاشرت مرتبط است؟
گابریل: من فکر می کنم اکثریت آن. من و بهترین دوستم شوخی می کنیم، مثل این می شویم که اوه ما سفارش نمی دهیم.
ما در خانه غذا درست می کنیم. و پس از آن ما مانند، اوه، خوب، من نمی دانم. ما فقط می توانیم بدون درز سفارش دهیم، می دانید؟ من کمی در آن تله می افتم. این چیزی است که باید در آن بهتر شوم.
استفانی اوکانل رودریگز: برای من، محرک این است که من خسته هستم. آیا میتوانید محرکهای مشابه دیگری را شناسایی کنید، چه احساسات یا موقعیتهایی که در آن احساس میکنید بیشتر از آنچه میخواهید خرج میکنید؟
گابریل: من هم احساس خستگی می کنم، مثلاً اگر تا دیر وقت کار می کنید و در حال رفت و آمد هستید، مثل ساعت 10 است که به خانه می رسید. و بنابراین شما نمی خواهید در آن زمان شام درست کنید.
بنابراین قطعاً این اتفاق زیاد خواهد افتاد. احساس میکنم هر چند وقت یکبار آن درمان خردهفروشی کوچک را دریافت میکنید، اوه، میخواهم آن را بخرم، زیرا احساس بهتری به من میدهد. احساس میکنم بیشتر برای غذا خوردن بیرون میروم، برایم راحتتر است، اما مطمئناً یک جفت کفش یا چیز دیگری خریدهام، که نمیدانم لزوماً میخواستم، اما میخواستم، اوه، این خوب است
استفانی اوکانل رودریگز: و بعد از آن چه احساسی دارید؟ دوست دارید از آن لذت ببرید یا احساس گناه می کنید؟
گابریل: من حدس میزنم که همیشه در این مورد احساس گناه نمیکنم، اما مثل شبی که انگار، آه، اصلاً قرار نیست پولی خرج کنم. من می خواهم شام بپزم و بعد این اتفاق نمی افتد و بدون درز سفارش می دهم. و بعد می گویم چرا فقط 70 دلار خرج کردم؟ مثل اون موقع احساس گناه میکنم آره
و به خصوص اگر با دوستان هستید، مثل این است که، اوه، خوب ما چند نفر هستیم. آیا فقط باید بطری را دریافت کنیم و سپس مردم فقط چیزهایی را به آن اضافه می کنند. و سپس در پایان شب، درست مانند، اوه، همه ما آن را تقسیم خواهیم کرد. و این به خودی خود یک گلوله برفی است.
و فکر میکنم باید یاد بگیرم که به آن بپیچم و اینطور باشم، خوب، خوب، شما نمیتوانید کاری را انجام دهید که دیگران میتوانند انجام دهند. و برخی از دوستان شما ممکن است بیش از شش رقم را بسازند و شاید شما اینطور نباشید.
بنابراین شما با آن دوستان به شام می روید و آنها می گویند، بیا این را بگیریم، بیا آن را بگیریم. یا دارند محل را انتخاب می کنند و بسیار گران است. و بعد تو هستی و می گویی، خدایا، من چه کار کنم؟ من قطعاً احساس می کنم در آن موقعیت ها قرار گرفته ام. و این به بدهی کارت اعتباری من کمک کرد، مخصوصاً وقتی جوانتر بودم.
فقط می خواهید به چیزهایی بله بگویید، داشتن FOMO، رفتن به رستوران شیک، اینکه دوست شما خیلی بیشتر از آنچه شما انتخاب کرده اید درآمد دارد. من حتی با دوستان خاصی صحبت کرده ام، مثلاً اگر مثل یک دوست صمیمی و صمیمی باشد، می دانید، چون قرار است زیاد با آنها معاشرت داشته باشید، خوب، مثل اینکه باید شروع به انتخاب برخی از آنها کنیم. می دانید، ممکن است دو علامت دلار در مقابل سه علامت دلار در بررسی گوگل بررسی کنیم. خوشبختانه دوستان من، همه آنها بسیار پذیرا و فهمیده هستند، پس این خوب است.
همهگیری در واقع به پسانداز کمک کرده است، زیرا مشخصاً کارهایی را که به طور منظم انجام میدهم انجام نمیدهم. بنابراین این برای صندوق اضطراری من مفید بوده است.
استفانی اوکانل رودریگز: حالا، وقتی آن عدد را در اختیار دارید، و پس از آن که بدهی کارت اعتباری را پرداخت کردید، آیا فکر میکنید که برخی از آن احساساتی را که میگفتید از نظر آزادی میخواهید، تسهیل میکند؟
گابریل: اوه، آره با وجود اینکه اکنون بدهی کارت اعتباری بسیار کوچکتر از آنچه بوده است، هنوز مانند یک زنجیر دور قوزک پایم به نظر می رسد و بنابراین من رویای روزی را می بینم که چک دستمزدم را دریافت کنم و خیلی بیشتر از آن فقط به پول سرگرم کننده برسد. به جای پرداخت هزینه برای چیزهای گذشته.
استفانی اوکانل رودریگز: تصور می کنید در آن روز چه احساسی خواهید داشت؟
گابریل: وای خدای من. من حتی نمی توانم تصور کنم. فقط رایگان تر. فکر میکنم در آنجا هم کمی شرم وجود دارد، یا مثل احساس گناه در جایی که من هستم، اوه، من این کار را کردم، میدانی، و احساس میکنی که به نوعی هزینه آن را میپردازی.
بنابراین احساس میکنم که انجام آن با موهایم شگفتانگیز خواهد بود.
استفانی اوکانل رودریگز: و شاید اکنون به فکر این است که خوب، خوب، من میخواهم پولم واقعاً از پس من برآید؟ و چگونه می توانم آن اهداف را با این حساب ها و با این استراتژی در این طرح پس انداز بگنجانم.
گابریل: من قطعاً فقط از حالت فایدهگرایانه به آن رسیدهام و نه به اندازه فکر کردن به پول به عنوان چیزی که چیزهای سرگرمکنندهای برایم فراهم میکند و میتواند یک چیز مثبت باشد و نه فقط یک چیز استرسزا.
استفانی اوکانل رودریگز: آره. ما می خواهیم پول یک چیز مثبت باشد، درست است؟ هدف پول سبک زندگی است که به ما اجازه می دهد زندگی کنیم، نه خود اعداد.
به جای احساس شرم یا استرس در مورد هزینه های تفریحی و اجتماعی خود، چالش من با گابریل و هر کسی که به طور مشابه احساس می کند، این است که این هزینه را به عنوان بخشی طبیعی از بودجه ماهانه خود بپذیرید - ایجاد یک حساب جاری اختصاصی برای خرج کردن پول سرگرم کننده و پس انداز اختصاصی. حساب برای اهداف سرگرم کننده پول مکانی عالی برای شروع است.
پس از وقفه، با آجا دانگ در مورد استراتژیهایی صحبت خواهیم کرد که او برای حفظ هزینههای شاد در بودجهاش استفاده میکرد و در عین حال همچنان در مسیر رسیدن به هدف خود برای پرداخت بیش از 200000 دلار بدهی تنها در دو سال باقی میماند.
آجا دانگ: من همیشه از نظر مالی احساس بی ثباتی می کردم. من همیشه فکر میکردم، میدانی، من فقط 150000 دلار بدهی داشتم که شامل مقطع کارشناسی، کارت اعتباری یا وام ماشینم نمیشد. و من فقط همیشه فکر می کردم که از نظر مالی با مشکل روبرو خواهم شد و همیشه احساس ناامیدی و ترس می کنم و هرگز فکر نمی کنم که از هیچ چیز جلوتر باشم.
استفانی اوکانل رودریگز: این آجا دانگ است. ممکن است او را از کانال اینستاگرام یا یوتیوباش بشناسید، جایی که او بودجه ماهانه خود را به اشتراک گذاشت و سفر خود را برای پرداخت بیش از 200000 دلار بدهی تنها در دو سال شرح داد.
آجا دانگ: کوچکترین سگ فرزندخوانده من واقعاً بیمار شد و مجبور شدم او را به اورژانس ببرم. و من ساعتها در اتاق اورژانس در دامپزشکی نشسته بودم، و فقط تماشا میکردم که مردم باید بدهیهای کارت اعتباری خود را در مطب دامپزشکی دریافت کنند تا بتوانم مراقبتهایی را که حیوان خانگیشان نیاز داشت یا آنها را زمین بگذارند، بپردازند. و آن لحظه آها من بود. انگار خدای من الان در جای خیلی بدی هستم. مثل اینکه نمی توانم از خانواده ام مراقبت کنم. و آن لحظه ای بود که تصمیم گرفتم به نوعی زندگی ام را جمع و جور کنم. بنابراین دیگر مجبور نیستم خودم و خانواده ام را در آن موقعیت قرار دهم.
نمی توانم به شما بگویم چند بار گریه کرده ام. و مردم مثل این بودند، خانم، گوش کن، تو خیلی سخت می روی. می دانید، کل ایده برنج و لوبیا، لوبیا و برنج از نظر تئوری جالب است، اما واقع بینانه نیست.
بنابراین کارت اعتباری، وام ماشینم، و وام کارشناسی ام را پرداخت کردم. و اون موقع بود که سوختم چون از همه چیزهایی که به دست آورده بودم هیجان زده نبودم. بنابراین کاری که در نهایت شروع کردم این بود که از نظر مالی برای درمان خودم پول کنار بگذارم. بنابراین میتوانست چیزی شبیه یک شام واقعاً خوب باشد، یا صادقانه بگویم، اولین هدف من مانند اپیلاسیون لیزری یا لیزر موهای زائد بود.
این چیزی بود که می خواستم برای خودم پس انداز کنم. بنابراین آنها مانند اهداف پولی بودند که من در حالی که هنوز بدهیام را پرداخت میکردم کنار گذاشتم، اما به من این امکان را داد که دوست داشته باشم، در مورد انجام کاری از نظر مالی هیجانزده باشم، حتی اگر به اندازه صد دلار اینجا و آنجا باشد. این به من کمک کرد تا تمرکز داشته باشم.
من در واقع یک نوع نمودار جریان درست می کنم. بنابراین فرض کنید میخواستم برای شامی که در نهایت به آن برسم صد دلار کنار بگذارم. من به نوعی آن را به بلوک های کوچک 20 دلاری تقسیم می کنم. و هر بار که می توانستم 20 دلار کنار بگذارم، آن را برجسته می کردم.
و من این کار را در سفر بدون بدهی خود نیز انجام دادم. وقتی وام هنگفت 150000 دلاری خود را در مقطع کارشناسی گرفتم، آن را در جعبه های 200 دلاری شکستم. و هر بار که 200 دلار را برای آن وام کنار می گذاشتم یا پرداخت می کردم، آن را برجسته می کردم. و سپس این برای من انگیزهای بود زیرا به جای لایک کردن، فقط دیدن کاهش بدهی شما مانند یک بازی است که من بسیار رقابتی هستم. من باید بتوانم مانند خط دروازه ببینم.
آجا دانگ: وقتی برای اولین بار بودجه ام را ساختم، با وجود اینکه 200000 دلار بدهی داشتم، چهره ام را در بودجه خود نگه داشتم.
و وقتی اولین بودجه ام را نشان دادم، نظراتی دریافت کردم که انگار باید آن را بردارید. مثل این غیر قابل قبول است. باید بیرونش کنی و من دارم فکر می کنم، اما چرا؟ زیرا من می توانم آن را بپردازم و هنوز هم کمک می کنم. می دانید، در آن زمان من آنقدر بیش از حداقل خود کمک نمی کردم، زیرا به اندازه پایان سفرم پول در نمی آوردم، اما هنوز هم می توانم برای بدهی خود پول بگذارم.
انجام هر ماه صورت من مانع از انجام آن نمی شود. پس این هم مثل این است که به دیگران گوش ندهید. این پول شماست، این سفر شماست. شما همیشه می توانید از مردم مشاوره بگیرید، اما در نهایت این تصمیم شماست که چه چیزی را در بودجه خود بگنجانید.
و سپس آنچه می خواهید پس انداز کنید، می دانید، اهداف سرگرم کننده خود را از اهداف مالی واقعی خود جدا کنید.
استفانی اوکانل رودریگز: من عاشق داستان شما در مورد فیشال هستم.
من دوست دارم که شما آن را در بودجه خود قرار داده اید، و می خواهم در مورد اینکه چگونه می توانیم مسئولانه آن را مفهوم سازی کنیم صحبت کنم. بنابراین، نقطه عطف بین این چیست، برای من یک اولویت و ارزش است که میخواهم آن را در بودجهام حفظ کنم، در حالی که اکنون فقط چیزهایی را توجیه میکنم که اگر بیش از حد آن را توجیه کنم، در واقع در آن پیشرفت نخواهم کرد. سفر مالی من
آجا دانگ: بنابراین، برای من، به نوعی شبیه این است، بدیهی است که وقتی چیزی را کنار می گذارید، این یک ضرورت نقل قول نیست، شما چیز دیگری را قربانی می کنید. درست. بنابراین، فیشالهای من، در حالی که، میدانید، فیشالهای صورت گران هستند، اما مال من، ۸۵ دلار مقرون به صرفه میدانم. بنابراین به همین دلیل آن را در آنجا نگه داشتم. اما من کمک میکنم که 85 دلار از غذا حذف میشود یا برای پرداختهای اضافی به بدهیام کم میشود.
و وقتی در مورد آن فکر می کنید، به این ترتیب فکر می کنید که آیا جایگزین کردن آن به اندازه کافی مهم است یا خیر، می دانید، این پول بیشتر به عنوان یک ضرورت بدون نقل قول می رود، درست است؟ بنابراین مثل اینکه ناخن هایم را درست کنم. من واقعاً به انجام این کار اهمیتی نمی دهم. بنابراین این چیزی بود که می توانستم به راحتی آن را کنار بگذارم یا موهایم را کوتاه کنم.
من می توانم یک سال بدون کوتاه کردن موهایم بگذرم. پس این در کنار بود، اما برای من، صورت چیزی غیرقابل مذاکره بود و حاضر بودم برای آن نیازهای دیگری را فدا کنم.
استفانی اوکانل رودریگز: و همچنین دوست دارم که اجازه ندهید شخص دیگری به شما بگوید که این نباید برای شما یک ارزش باشد.
آجا دانگ: آره چیزی که من خیلی سریع با به اشتراک گذاشتن سفرم یاد گرفتم این است که مردم در مورد اینکه زنان پول خود را صرف چه چیزی می کنند نظر دارند.
بنابراین در برخی مواقع فقط باید دوست داشته باشید که نظرات دیگران را در مورد آنچه که آنها ضروری میدانند ببندید و فقط به آنچه میخواهید ادامه دهید. زیرا در نهایت ما گفتهایم، اگر هر چیزی را که دوست دارید و از آن لذت میبرید را از زندگی خود حذف کنید، مطمئناً از سفر بدون بدهی خود صرف نظر خواهید کرد. که من می توانم شما را تضمین کنم.
استفانی اوکانل رودریگز: من در واقع یک نوع نمودار جریان درست می کنم. بنابراین فرض کنید من میخواستم صد دلار را برای یک شام کنار بگذارم و در نهایت آن را به بلوکهای کوچک 20 دلاری تقسیم کنم. و هر بار که می توانستم 20 دلار کنار بگذارم، آن را برجسته می کردم.
و من این کار را در سفر بدون بدهی خود نیز انجام دادم. وقتی وام هنگفت 150000 دلاری خود را در مقطع لیسانس گرفتم، آن را در جعبه های 200 دلاری شکستم. و هر بار که 200 دلار را برای آن وام کنار می گذاشتم یا پرداخت می کردم، آن را برجسته می کردم. و سپس این برای من انگیزهای بود زیرا به جای لایک کردن، فقط دیدن کاهش بدهی شما مانند یک بازی است که من بسیار رقابتی هستم. من باید بتوانم مانند خط دروازه ببینم. همچنین بخشی از آن وجود دارد که انگار همه اطرافیان من این کار را انجام می دهند. احساس میکنم باید این کار را انجام دهم. آیا فکری در مورد چگونگی مقابله با آن احساس فشار دارید؟
آجا دانگ: فکر میکنم دوستان نزدیکم که با آنها برای شام بیرون میرفتم یا با آنها نوشیدنی مینوشیدم، متوجه شدند. و من مجبور نبودم خودم را توضیح دهم، مثل اینکه مجبور نبودم توضیح دهم، اوه نه، من نمی توانم آن را بپردازم.
درست مثل این است که، نه، من نمی توانم این هفته بیایم، اما شاید بتوانیم، می دانید، یک ساعت خوش در چند هفته دیگر یا چیزی شبیه به آن انجام دهیم. بنابراین اینطور نیست که نتوانید تفریح نکنید، اما باید در مورد موقعیت خود صادق باشید. بنابراین هرگز به کسی نمی گویم که برای شام بیرون نرو یا به سفر نرو، اما باز هم فدای چیز دیگری است.
می دانید، رفتن به پارک و دوست داشتن یک پیک نیک چندان گران نیست. بنابراین راهحلهای دیگری هم وجود دارد که میتوانید انجام دهید، در حالی که هنوز از زندگیتان لذت میبرید و همچنان در حال کاوش در شهر هستید که شما را به بیرون و اطراف و اجتماعی میرساند، اما از نظر مالی ضربه بزرگی به شما وارد نمیشود.
من همیشه به مردم می گویم که فقط کاری را انجام دهید که با آن راحت هستید. فکر میکنم این مشکل عمدهای است که با بسیاری از مشاورههای مالی در آنجا دارم. خیلی شبیه است، شما باید این کار را انجام دهید. این راه درست است. این کار را انجام دهید، این کار را انجام دهید، اما واقعاً در نظر گرفتن افرادی مانند سبک زندگی و احساسشان نیست.
من همیشه می گویم، این کاری است که من انجام دادم، و به همین دلیل است، اما اگر با شما همخوانی ندارد، می دانید، در اینجا چند گزینه دیگر وجود دارد. مردم فقط میخواهند راهنمایی شوند و گاهی همین کافی است، و بعد هم نمیخواهند احساس کنند که اگر اشتباهی مرتکب شوند و دوست داشته باشند، شاید از بودجه فراتر بروند یا تصادفاً دوست دارند مقداری خرج کنند، پول خرج کنند برای چیزی که نبودند. قرار است انجام دهد. مثل اینکه دنیا تمام نمی شود
استفانی اوکانل رودریگز: چگونه یک رابطه مثبت با پول به طور کلی ایجاد می کنید؟ و اگر در جای شرم هستید، میدانید، مکان خوبی برای تغییر این احساس در اطراف پول چیست؟
آجا دانگ: آره منظورم این است که این قطعاً یک مشکل است، درست است؟ زیرا پول و بدهی و امور مالی از قبل یک چیز احساسی است.
بنابراین، اگر به نوعی در احاطه منفی باشید، همه چیز را دشوارتر می کند. بنابراین چیزی که من همیشه دوست دارم توصیه کنم که فکر می کنم بزرگترین توصیه ای است که می توانم بکنم این است که جامعه خود را پیدا کنید و اطراف خود را با مردم محاصره کنید، خواه آن ها مانند بهترین دوست شما باشند یا مانند غریبه های آنلاین که فقط برای حمایت آنجا هستند. شما و بدون هیچ قضاوتی
بدیهی است که وقتی در مورد پول و وضعیت مالی خود صحبت می کنید، بسیار آسان است که احساس کنید مورد قضاوت قرار می گیرید، اما می دانید، مکان هایی مانند پادکست شما یا کانال یوتیوب من را دوست دارید که در آن ها می توانید به بخش نظرات بروید و فقط بگویید، هی، گوش کنید. من یک ماه خیلی بد را پشت سر گذاشتم. من بیش از بودجه رفتم، می دانید، AC من خراب شد.
بودجه اضطراری من تمام شده است و من واقعاً احساس ناامیدی می کنم. مردم شما را احاطه خواهند کرد و شما را تشویق خواهند کرد. و ما به شما مشاوره خواهیم داد. یا فقط میگوییم، میدانی چیست، من هم همینجا با تو هستم، اما میتوانیم این را با هم بفهمیم. بنابراین، همیشه مثل این است که اولین کاری که باید علاوه بر ایجاد صندوق اضطراری قبل از پرداخت بدهی انجام دهید، یافتن جامعه خود است.
زیرا اگر افرادی را نداشته باشید که بتوانند شما را احاطه کنند و بدون قضاوت از شما حمایت کنند، این روند به طور قابل توجهی دشوارتر می شود.
به حرف کسی که باعث می شود نسبت به خودتان و تصمیماتتان احساس بدی داشته باشید، گوش ندهید. از اینکه مردم به من می گویند چه کار اشتباهی انجام می دهم، یا می دانید، چه کار باید بکنم، حالم به هم می خورد.
و این مانند، خوب، می دانید چیست؟ هرچند این سفر من است. و توصیه شما قابل تقدیر است. اما این بدان معنا نیست که کاری که من انجام می دهم اشتباه است.
بنابراین به نوعی چراغ راهنمایی من این است که شما تمام توصیه هایی را که می توانید دریافت کنید و به آنها گوش دهید. اما در نهایت تصمیم با شماست که آیا می خواهید از آن استفاده کنید یا نه، و سفر خود را ادامه دهید.
من در سفرم کامل نبودم و میدانم که تو هم مثل تو و کسی که گوش میدهد، نخواهی بود. و منظورم این است که فکر میکنم در زندگی به طور کلی، هرچه بیشتر روی اشتباهات خود تمرکز کنید، دوست داشتن عبور از آن سختتر میشود.
اما وقتی وارد این جریان شوید، زندگی کردن ساده تر می شود. مثل اینکه مردم همیشه از من می پرسند که وضعیت مالی یا عادت های خرج کردن شما چگونه تغییر کرده است؟
و مثل این است که نکرده است. از زمانی که این کار را به مدت سه سال انجام میدهم، میتوانم بگویم، اکنون، این موارد را در سبک زندگیام پیادهسازی کردهام که شاید از خرج کردن بیش از حد یا تصمیمگیری ناامن مالی جلوگیری میکند. بنابراین شما این اشتباهات را مرتکب خواهید شد.
روی آن درنگ نکنید. مشکلی نیست. مثل اینکه به معنای واقعی کلمه زندگی یا مرگ نیست، درست است؟
استفانی اوکانل رودریگز: شما فقط اشاره کردید که این سیستم ها را برای جلوگیری از خرج کردن بیش از حد خود راه اندازی کرده اید. در واقع در زندگی شما چگونه به نظر می رسد؟
آجا دانگ: درست. بنابراین هر یکشنبه، روز مورد علاقه من یکشنبه است.
چون دوست دارم به بازار کشاورز بروم. روز بسیار آرامی است، اما هر یکشنبه بودجه ام را انجام می دهم. مثل دوره. اگر آن را از دست بدهم، پس از آن روز دوشنبه بسیار مضطرب هستم. و یکشنبه را برای انجام آن انتخاب کردم، نه لزوماً به این دلیل که در پایان هفته است، بلکه به این دلیل که روز مورد علاقه من است. بنابراین انجام کاری ذاتاً غیرممکن در روزی که از آن لذت می برم، زیرا درست مانند یک روز آرامش بخش است، آن را بیشتر به یک عادت تبدیل می کند تا اینکه انجام دادن آن به یک ناراحتی تبدیل شود. بنابراین این چیزی است که من به طور خاص در مورد آن صحبت می کنم این است که هر یکشنبه دوست دارم، از بودجه خود عبور کنم. اگر آخرین یکشنبه ماه باشد، میدانید، مرور کلی بودجه ماهانهام را انجام خواهم داد. من بودجه ماه آینده و همه این چیزها را انجام خواهم داد.
بنابراین این چیزی است که من در طول سال ها برای کمک به من در مسیر مالی خود اجرا کرده ام.
فکر میکنم فراموش کردن این نکته نیز آسان است که اکثر مردم آنقدر از وضعیت مالی خود میترسند که حتی یکشنبهها به حسابهای بانکی خود نگاه نمیکنند، میدانید؟ بنابراین حتی درست مانند آن عمل شما را برای موفقیت آماده می کند.
من فکر می کنم سلامت مالی چیزی بیش از موفقیت در پرداخت بدهی است. این موفقیت این است که فقط هر روز ظاهر شوید و دوست داشته باشید، می دانید که از انگیزه ها و هزینه های خود و همه این چیزها آگاه هستید.
استفانی اوکانل رودریگز: بنابراین چگونه گابریل می تواند هزینه های سرگرم کننده و اجتماعی را در برنامه مالی خود قرار دهد؟ به نظر آجا دانگ، بسیاری از کارها با اختصاص دادن زمان برای نشستن، باز کردن صورتحساب های بانکی، بررسی صورتحساب های کارت اعتباری و بررسی جایی که پولش قبلاً می رود شروع می شود. هنگامی که او این کار را انجام داد، می تواند تصمیمات واضح و عمدی تری در مورد معاوضه هایی که دارد و مایل به انجام آن نیست، بگیرد. برای آجا دانگ، در کنار صورتحسابها، پرداخت بدهیها، و کمکهای صندوق اضطراری، اولویت انجام کارهای صورت بود. برای گابریل، ممکن است کمک هزینه هفتگی برای شام و گردش های اجتماعی در شهر نیویورک باشد.
به جای تلاش برای حذف کامل هزینههای غیر ضروری، و سپس احساس گناه وقتی که برای یک شام بیرون از خانه یا سفری برای دیدن خانواده یا یک شب با دوستان خرج میکنیم، میتوانیم به ارزش و اهمیت این هزینهها در زندگی خود اذعان کنیم. در ابتدا، زمانی که مینشینیم تا برنامههای مالی خود را انجام دهیم، تا بتوانیم اولویتهای هزینههای سرگرمکننده و اجتماعی را در آنها بسازیم.
با ایجاد سرگرمی در بودجههایمان، برنامههای مالی ما میتوانند کمتر به منبع فرسودگی شغلی تبدیل شوند و بیشتر به یک نقشه راه پایدار برای پیشرفت به سمت اهداف مالیمان تبدیل شوند و در عین حال از زندگی در طول مسیر لذت ببریم.
این پول محرمانه از Kozel Bier بوده است. اگر مانند گابریل، داستان پولی یا سؤالی برای به اشتراک گذاشتن دارید، میتوانید یک ایمیل به آدرس money dot محرمانه در real simple dot com برای من ارسال کنید. همچنین می توانید برای ما یک پست صوتی به شماره (929) 352-4106 بگذارید.
مطمئن شوید که Money Confidential را در پادکست های اپل، Spotify یا هر کجا که گوش می دهید دنبال کنید تا یک قسمت را از دست ندهید. و ما از بازخورد شما خوشحال خواهیم شد. اگر از نمایش لذت می برید برای ما نظر بدهید، ما واقعا از آن قدردانی خواهیم کرد. همچنین می توانید ما را به صورت آنلاین در realsimple.com/MoneyConfidentialPodcast پیدا کنید
کوزل بیر در شهر نیویورک مستقر است. Money Confidential توسط میکی اوکانر، هدر مورگان شات و من، استفانی اوکانل رودریگز اوکانل رودریگز تهیه شده است. با تشکر از تیم تولید ما در Pod People: Rachael King، Matt Sav، Danielle Roth، Chris Browning و Trae Budde.
سری نمایش پادکست محرمانه پول- چگونه بدون پشیمانی خانه بخریم
- مدیریت پول و سلامت روان
- اولین چیزی که باید قبل از خرید خانه از خود بپرسید
- نکات مدیریت هوشمند پول برای والدینی که اولین بار هستند