بله ، من بدون بچه ها کاملا خوشحالم

هنگامی که من در دبیرستان بودم به مادرم گفتم که از من انتظار هیچ نوه ای را نداشته باشد - و از آن زمان تاکنون یک تیکه ساعت بیولوژیکی را نشنیده ام. هیچ زنگ هشدار کوچک که چرت زده ام ، هیچ لحظه ای که احساس کنم بچه دار شدن چیزی است که واقعاً می خواهم. در حالی که خواهرم آرزوی زندگی با همسر و بچه ها را داشت ، من خیال می کردم که مانند قهرمان خود رودا مورگنسترن ، مری تایلر مور و بهترین دوست بوهمیایی در نیویورک یک هنرمند باشم.

خوشبختانه ، مردی که شوهرم شد بچه ها را نمی خواست و من بعد از هشت سال ازدواج خوشبخت و رضایت بخش ، هنوز از شانس یافتن یکدیگر تعجب می کنم. وقتی مردم از من می پرسند ، آیا بچه داری؟ وقتی به آنها می گویم که بدون اختیار کودک هستیم ، شوک و گیجی به من دست می دهد. بعضی اوقات ، من فقط جواب می دهم نه - خدا را شکر! نیازی به گفتن نیست که این می تواند کاملاً یک قاتل مکالمه باشد.

مربوط: اشتباه در اشتباه است که زوج های خوشبخت احتمال ایجاد آن وجود دارد

این علاقه به اینکه چگونه بدون کودکان می توانیم خوشحال باشیم باعث می شود احساس کنم من یک حیوان وحش باغ وحش یا بازدید کننده ای از فضای خارج هستم که سیاره خانه خود را توضیح می دهد. اما متوجه شدم داشتن بچه ها در فرهنگ ما آنقدر اجباری احساس می شود که گاهی اوقات سخت می توان فهمید که یک گزینه مناسب وجود دارد. در اینجا چند مورد از مواردی وجود دارد که دوست دارم مردم در مورد انتخاب ما بدانند:

ما این زندگی را برای پس انداز پول انتخاب نکردیم. این فرض وجود دارد که افراد بدون کودک این همه پول نقد اضافی دارند ، زیرا هیچ بریس و درس پیانو برای پرداخت وجود ندارد و هیچ شهریه دانشگاهی برای پس انداز وجود ندارد. من خیلی دوست دارم بگویم که ما روی تخت طلای خود روی قایق بادبانی الماس خود دور اسکناس های صد دلاری را می چرخانیم ، اما در واقع ، چون من به سمت مدرسه grad کار می کنم ، ما هزینه شهریه دانشگاه خود را می پردازیم. ما همچنین ساعات طولانی را در مشاغلی که دوست داریم ، شوهرم در فن آوری و من در ساخت مستند انجام می دهیم. اما همه کارها و بازی ها نیست. ما به مهمانی های نمایشگاه و سبزه های خانگی مشهور هستیم و دوست داریم سفر کنیم. سال گذشته ما به وین ، بوداپست و پراگ سفری کردیم که به دلایلی که فکر می کنم می توانید تصور کنید # PastryTour2016 را لقب گرفتیم.

ما از بچه ها متنفر نیستیم. برعکس ، ما خواهرزاده ها و برادرزاده هایمان را دوست داریم و هر ساله گروه بزرگی از خانواده و دوستان را برای شام شکرگذاری جشن می گیریم. ما برادرزاده هایم را برای بازدید از نیویورک به عنوان هدایای مهم تولد به پرواز در می آوریم ، با هم خانه های عالی از شیرینی زنجفیلی می سازیم ، و اخیراً ، من در یک کنسرت بیلی جوئل با یک برادرزاده در بیست و یکمین سالگرد تولدش بیرون آمدم.

مرتبط: 8 راز زوج های ازدواج کرده