خانه برای شما چه معنی دارد؟

یک تخت گرم که صبح نمی توانید از آن بیرون بیایید ، یک مسواک کوچک صورتی در حمام ، و صدای کلید شوهرم در آخر روز در است.
دنا نیلسن
شارلوت ، کارولینای شمالی

من و شوهرم 10 بار در طی 22 سال خانواده خود را نقل مکان کردیم. قبل از اینکه عشایر شویم ، به خانه می گوییم جایی که در آن بزرگ شده ایم. (آیووا برای او ، دلاور برای من.) حالا که ما بزرگ شده ایم ، خانه هر کجا که با خانواده و دوستانمان جمع می شویم خانه است. خانه ها خرید و فروش می شوند. یک خانه همیشه با شما می ماند
جوئل ملشا
باغ زمستان ، فلوریدا

هرجایی که بچه های من هستند
ملی آیالا
نورث پورت ، نیویورک

احساس آرامش در یکشنبه دنج و بارانی ؛ احساس راحتی در هنگام کشیدن به داخل جاده بعد از یک سفر طولانی ؛ بوسه ای آرام بر سر نوزادی که در دامان من خوابیده است. و گرمای آغوش شوهرم. خانه در طول سال ها مکان های بسیاری برای من بوده است ، اما راحتی آن با لحظات ساده و سعادتمندانه ای از این دست تعریف می شود.
سارا برنارد
سامرسورث ، نیوهمپشایر

خانه مکانی است که می توانید در هنگام خواب صبحانه با لباس خواب خود احساس راحتی کنید.
دانیل هالوران
فولسوم ، کالیفرنیا

یک اتاق نشیمن تمیز ، تازه و معطر با لیمو ، پنجره های باز ، آفتاب و گرمای فراوان در همه جا ، و پای پنیر مادرم در اجاق گاز.
تی زرواکی
نیویورک، نیویورک

جایی که می توانم برهنه باشم ، هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی.
کوری هلن ویس
مارینا دل ری ، کالیفرنیا

هرجا شوهر من است You’re My Home آهنگ قدیمی بیلی جوئل است و این همان چیزی است که در قسمت داخلی گروه عروسی او حک شده است. اشعار من هرگز غریبه نخواهم شد و هرگز تنها نخواهم بود. هر کجا که با هم هستیم ، آنجا خانه من است. بعد از 12 سال و دو بچه ، هنوز درست است.
جنی روک
مرکز کلارنس ، نیویورک

خانه مکانی نیست ؛ این یک احساس است
زمستان اسکلتون
اسپرینگ فیلد ، میسوری

خواه در آغوش گرم شوهرم باشم و یا بوی شیرین نوزاد تازه متولد شده ام را ببویم ، خانه به معنای این است که همیشه قبل از خوابیدن ، شخصی را در سر داشته باشم.
ناتالی پلامر
چاتانوگا ، تنسی

خانه جایی است که تختخواب خودم است.
جنی استیدمن
ارتفاع شاکر ، اوهایو

جایی که می توانم صد در صد خودم باشم. اگر من می خواهم بولونای سرخ شده را با یک طرف کوسکوس درست کنم یا یک خنده خنده دار را تماشا کنم من لوسی را دوست دارم ، من می توانم ، زیرا من در خانه هستم.
جسیکا هانسون
مارسی ، ایلینوی

سگ گرمی هنگام خواب توسط پاهای شما حلقه می شود.
Jesely Alvarez Masencup
سیاتل، واشنگتن

خانه در اطراف افرادی است که می توانند لحظه ای شما را کاملاً دیوانه کنند و لحظه دیگر احساس یک میلیون دلاری را برای شما ایجاد کنند. این می داند که هر چقدر هم سخت باشد ، کسی برای شماست.
لکسی ویلیامز
وینموکا ، نوادا

این جایی است که من نباید کامل باشم. من می توانم pj خود را بپوشم و با یک لیوان شراب درست کنار اسم حیوان دست اموزهای گرد و غبار بنشینم ... و آنها با آن خوب هستند.
والری هافمن
روچستر ، مینه سوتا

خانه مکانی برای عشق و راحتی است که همیشه با آغوش باز پذیرای شماست و شاید یک بشقاب از کلوچه های تازه پخته شده.
خیمه مایر
دورهام ، کارولینای شمالی

خانه به معنای گرفتن کرم شب تاب در چمنزار جلو با برادرم است. آن زمان بهترین دوران زندگی من بود.
شانون كاترل
کاری ، کارولینای شمالی

خانه جایی است که پارچه های زندگی شما به لحاف تبدیل می شود ، لیمو به لیموناد تبدیل می شود و چند پوند اضافی به راحتی دوست شما بیشتر مورد استقبال قرار می گیرد.
شری بوبنوسکی
چهار ایالت ، ویرجینیا غربی

بوی عطر مادرم. حتی اگر 3000 مایل از هم دور زندگی کنیم ، اگر در خیابان قدم بزنم و کسی آن را بپوشد ، بلافاصله احساس می کنم در خانه هستم.
لین نسلرود
سان دیگو ، کالیفرنیا

منطقه ای که رئیس ، مشتریان مزاحم و رانندگان بد من در آن غایب هستند و می توان پوچی های روز را به اشتراک گذاشت ... بدون کنترل ، ویرایش نشده و بدون پشیمانی.
هیلاری کلارک
اسکاتسدیل ، آریزونا

خانه یعنی حرم.
بت کینان
تامپا ، فلوریدا

من و شوهرم هفت سال پیش ازدواج کردیم و از آن زمان هر سال کوچ کرده ایم. خانه برای من در حال بسته بندی آخرین جعبه است.
مندی رامنی
سیاتل، واشنگتن

خانه جایی است که می توانم سوتینم را درآورم.
جو لیست
ساحل فورت مایرز ، فلوریدا

من و شوهرم خانه خود را به علت طوفان ایوان در سال 2004 از دست دادیم. ما یک RV 29 فوت خریداری کردیم ، آن را در کنار پوسته خانه خود پارک کردیم و در حالی که بازسازی کردیم ، آن را برای مدت دو سال به خانه صدا کردیم. می خندیم ، زیرا گرچه اکنون یک خانه جدید بزرگ و زیبا داریم ، اما به نظر نمی رسد که از آن RV کوچک جدا شویم. خانه جایی است که شما اتفاق می افتد ، حتی اگر شرایط عالی نباشد.
جینا مادوکس
Gulf Breeze ، فلوریدا

خانه برای من به معنای پذیرش کامل است. و یک جعبه بستر کثیف.
میشل ویلیامز
دلاستاون ، پنسیلوانیا

هر اتاق در خانه پدر و مادرم مملو از خاطرات است: اتاق ناهار خوری که ما در آن وعده های غذایی تعطیلات می خوردیم ، دور یک میز خیلی کوچک برای جمعیت چسبیده و آشپزخانه ای که برادرم یک بار یکی از نوارهای من را قطع کرد. در حالی که من و برادرانم خود را برای فروش خانه کودکی خود آماده می کنیم ، ما با خاطراتی از اوقات شگفت انگیز پر می شویم. اگرچه از نظر جسمی خانه خیلی طولانی تر نخواهیم داشت ، اما همیشه عشقی را خواهیم داشت که از درون دیوارهای آن ناشی شده است.
پیلار وست فال
گلنویو ، ایلینوی

مکانی که در خانه قدم می زنم آهی از آرامش برمی انگیزد.
کورتنی گلدن
آرلینگتون ، ویرجینیا

خانه آن نقطه جادویی است که در آن لکه های چمن از زانوی شلوار برداشته می شود ، Popsicles همیشه در فریزر است و در واقع تابه ماهی طعم خوبی دارد.
دانا فاولر
توستین ، کالیفرنیا

این آفتاب است که هر روز صبح از پنجره آشپزخانه می آید ، شوهرم در پیشخوان ، هنگام رفتن به سمت کار و مدرسه ، ناهار می زند. این همسایه من کارن است که یک فنجان شکر ، هواپیمای بدون سرنشین ماشین چمن زنی بیل و لیز را به من قرض داده است و دقیقاً ساعت 8 صبح چراغ ایوان خود را روشن می کند. این بزرگتر من است ، نورا ، به بازار می رود ، پسرم توماس برای تمرین بیس بال عزیمت می کند ، و مری از من خواست فصل دیگری از او را بخوانم هوت . این سگ است که به راحتی روی صندلی مورد علاقه خود می نشیند و در هر اتاق خواب آخرین نگاه را می کند تا مطمئن شود که همه از سلامت و سلامت برخوردار هستند. خانه به معنای قابل پیش بینی بودن در دنیایی نامشخص است.
مورین ریلی بارنز
ارتفاعات آرلینگتون ، ایلینوی

خانه بوی گردن شوهرم است ، درست زیر گوش او.
شاونی جونز-بونت
کورپوس کریستی ، تگزاس

مکانی که می توانم شلوار یوگا بنفش ، تی شرت زرد سوراخ دار و فلیپ فلاپ بپوشم بدون اینکه احساس کنم مجری های برخی از برنامه های تلویزیونی قبل در کمین من هستند.
تارا پیرسون هوئی
فیلادلفیا، پنسیلوانیا

زندگی در منهتن ، جایی که فضا معمولاً تنگ است ، من آموخته ام كه ​​تعریف خانه را به اتاق خواب كوفه ام در یك آپارتمان اشتراكی محدود نكنم. شهر نیویورک خانه بزرگ من است: پیشخوان کافی شاپ محلی میز آشپزخانه من برای جدول کلمات متقاطع صبح می شود و Great Lawn در Central Park برای چرت زدن آخر هفته و استراحت در وقت ناهار به کاناپه اتاق نشیمن من تبدیل می شود.
الیور گاگ
نیویورک، نیویورک

واگن فولکس واگن پاسات 1999 ما. شوهرم مرا در آنجا فارغ التحصیل دانشکده حقوق کرد. این ما را به سفر پنجمین سالگرد ازدواجمان برد. ما از آن برای نقل مکان به خانه خود استفاده کردیم. هنگامی که من در حین زایمان بودم ، پاسات ما را به بیمارستان منتقل کرد و پس از تولد فرزندمان ما را به خانه آورد. شوهرم ماشین جدید می خواهد ، اما وقتی به ماشین قدیمی ما نگاه می کنم ، می فهمم که زمان بیشتری را در آن صرف کرده ام تا خانه ما. در آن فولکس واگن است که ما تصمیمات بزرگی را گرفته و از مناظر لذت می بریم ، گریه می کنیم ، می خندیم و آواز می خوانیم. این خانه ماست
مورا جفورد
ایالت واشنگتن.

خانه جایی است که برادر کوچکتر من نمی تواند درک کند چرا پسری دوست ندارد من را دوست داشته باشد.
اما دکمه
استیل واتر ، مینه سوتا

خانه برای من چه معنی دارد؟ شربت خانه ای ، کاملاً پر از شیشه های ترشی ، مربا و میوه که همه توسط دوستان ، اعضای خانواده و من حفظ شده اند. خانه در حال رفتن به آن شربت خانه است ، و به قفسه های خود که احتمالاً کمی گرد و غبار است ، تکیه داده و یک شیشه ماسون کره سیب خانگی را باز کرده و آن را درست در همان جا ، خارج از ظرف ، با یک قاشق چای یخ زده طولانی می خورد.
ویکتوریا فدن
فورت لودردیل ، فلوریدا

خانه مکان نرم من برای فرود است.
میسی هیکس
والپارایسو ، ایندیانا

من به عنوان یک پسر بچه ، خودم را در چند مورد متخصص می دانم: ورزش ، کباب کردن ، و تماشای فیلم های اکشن. اما هر چقدر که دوست دارم فکر کنم زندگی من به اندازه یکی از آن فیلم ها افسانه است ، بیشتر اوقات استرس و سخت کوشی است ... به جز وقتی که در خانه هستم. در خانه احساس می کنم یک ابرقهرمان هستم. وقتی موفق می شوم ، مثل این است که در سری جهانی برنده شوم. همسر و فرزندانم پاپ کورن می پرانند و مانند لجن کشی که گاهی اوقات می توانم پیش من می آیند. در شانس این که نمره نگیرم ، باز هم احساس راحتی می کنم که شکست می خورم. من در آغوش می گیرم و می بوسم و سپس جنبه روشن چیزها را می بینم. در خانه ام ، ترکیبی عالی از خنده و درام احساس خوب را پیدا می کنم که به من کمک می کند تا زنده بمانم.
جان آر ویلیامز
مک کینی ، تگزاس

کت و شلوارهای حمام آویزان از ریل عرشه ، ریختن شراب سفید ترد و سالم در لیوان من ، و بوی گریل پیراهن شوهرم.
امی موریارتا
پارک اوک ، ایلینوی

خانه برای من گوش دادن به آهنگهای جکسون براون است. این همیشه من را به یاد آن روزهای یکشنبه تنبل می اندازد که مادرم با موسیقی ، بوی سوسیس و پنکیک و صدای پرشور و بی صدا کل خانه را بیدار می کند.
لورین ویلی
شهر هوستون، ایالت تگزاس امریکا

وقتی بزرگ می شدم ، خانه ام سنگلاخ بود. خانواده بزرگ و دوستانم می دانستند که من چه چیزی را می گذرانم ، و آنها برای من بودند. در خانه های آنها بود که من عشق ، حمایت و احساس امنیت را دریافت کردم که به من کمک کرد امروز که هستم.
ژانین دو لوس ریس
سانفرانسیسکو جنوبی ، کالیفرنیا

پای پختن. من این کار را از مادرم که از مادربزرگم جین آموخته است یاد گرفتم. این به من یادآوری می کند که من از یک گروه طولانی از زنان با استعداد و قوی آمده ام و نفر بعدی هستم که مهارت های پخت را به من انتقال می دهد.
آنا کاراسزی
پورتلند ، ماین

یک کابین چوبی در کوههای برفی ، جایی که من در یک پتوی نرم روی یک کاناپه بزرگ شطرنجی در مقابل یک آتش خروشان در یک شومینه سنگی بزرگ پیچیده ام ، و برای خوابیدن در این اتاق گرم و بی عیب و نقص حرکت می کنم.
ملیسا بوردون
گرینویچ شرقی ، رود آیلند

بوی خوش شام در تنور ، منظره فوق العاده بازی دخترانم با هم و صدای آزار دهنده آواز بارنی در پس زمینه.
کریستین ریچی
ارتفاعات Haddon ، نیوجرسی

این جایی است که کف دست من با کف دخترم روبرو می شود. وقتی دست او را در دست می گیرم ، جایی بر روی زمین ترجیح نمی دهم که باشم.
کریس فیلیپس-گئورگ
اورلاندو ، فلوریدا

به قول معروف خانه جایی است که مادر در آن است.
والری وارنر
فارمینگتون هیلز ، میشیگان

برای من ، خانه صدای خنده های شوهرم ، لذت بی حد و حصر اسپانیل من و یک دسته گل است گلهای تازه روی میز.
سینتیا بلکلج
شهر هوستون، ایالت تگزاس امریکا

خوش آمدید هرج و مرج. از درگیری پدر و مادر من گرفته تا خواهر و برادرهایم که در حال آموک هستند ، من هیچ راه دیگری ندارم. این باعث می شود کمی احساس سلامتی بیشتری داشته باشم.
ربکا ای ، پنسیلوانیا

من در یک سازمان غیر انتفاعی خدمت به بی خانمان ها کار می کنم و آنها به من آموخته اند که خانه جایی است که با عزت و احترام با شما رفتار می شود و حتی در بدترین روزها احساس امنیت و استحقاق می کنید.
سو Veazie
ادن پریری ، مینه سوتا

بوی لباسشویی تازه و یک فنجان چای داغ.
کاملیا کنت
هایلند ، ایلینوی

من می دانم که وقتی در خانه احساس امنیت و عشق می کنم در خانه هستم و درهم ریختگی همه چیز من است.
باربارا سانتورو
اسپرینگ هیل ، فلوریدا

خانه به معنای اسکی های برفی است که در ماه ژوئن هنوز در اتاق نشیمن نشسته اند ، ظرف ها در سینک ظرفشویی ، کارهای هنری بیش از حد برای فضای دیوار بسیار کم و برداشت هندی ها در یخچال.
امی گلدهمر
برکلی ، کالیفرنیا

یک مرد خوب ، یک صندلی خوب ، و یک شراب خوب.
دونا سالیوان
ردینگ ، کالیفرنیا